بعد از مرگ پدرم دیگه نمیتونستم کتاب بخونم چون یاد آور کتابخوانی با پدرم بود. یکی از دوستان این کتاب رو به من هدیه داد، یادم میاد بعد از ورق زدن و دیدن نوشته دوستم، بخش اول کتاب رو خوندم مخصوصا این جمله" گاهی سرنوشت مثل طوفان شنی است که مدام تغییر جهت میدهد... " و دلم آروم شد. روز بعد شروع کردم و همه کتاب رو با ولع تمام قورت دادم، جالبی کار موروکامی این بود که منو با سادگی و روانی متن مسخ کرد ولی وقتی به دنبال مفاهیم عمیق فلسفیش رفتم حیرت کردم. کتاب دست دوستمه ولی بازم دوست داشتم بشنومش و هر بار چیزهایی جدیدی رو درک کردم. این کتاب منو دوباره کتابخوان کرد. امیدوارم برا شما هم اینجوری باشه. نمیتونم نقدی بنویسم چون خیلی برام سخته برای کتابی اینچنینی نقد بنویسم. بهترین معجونی بود که شاید بتونه برای سوالهای بی جواب اساطیری یه جواب با یه نظر شخصی داده. ممنونم آقای موروکامی.
ممنونم کتابراه عزیز و گوینده فوق العاده کتاب که واقعا برای باز افرینی تمام صحنهها تو ذهنم بهم خیلی کمک کرد صدا پیشگی زیبای شما🙏💛
ممنونم کتابراه عزیز و گوینده فوق العاده کتاب که واقعا برای باز افرینی تمام صحنهها تو ذهنم بهم خیلی کمک کرد صدا پیشگی زیبای شما🙏💛