نظر Parisa برای کتاب سنگ، کاغذ، قیچی

سنگ، کاغذ، قیچی
Parisa
۱۴۰۲/۰۱/۰۴
00
یک داستان خوبی بود که از همان خط اول خواننده رو مجذوب خودش میکرد. جمله آغاز کننده کتاب: شوهرم صورتم را تشخیص نمیدهد، باعث میشود که خواننده به تحلیل شخصیتهای داستان بپردازد. داستان بهگونهای بود که افکار آدمی رو درگیر خودش میکرد. همه چیز تقریبا تا نصف کتاب آرام بود ولی قسمت دوم کتاب به اوج هیجان میرسد و شمارا غافلگیر میکند. حسوحال تاریک داستان در اواخر آن بیشتر مشهود میشود که جذابیت کتاب رو بیشتر کرده.
هیچ پاسخی ثبت نشده است.