نظر قربانعلی خدایاری برای کتاب بزرگترین راز

بزرگترین راز
قربانعلی خدایاری
۱۴۰۲/۰۱/۰۲
21
روح روح روح همه میدانیم که روح پیش از حیات جسمانی بوده و پس از حیات جسمانی نیز خواهد بود. راز بزرگی در کار نیست. شاعران و عارفان و متفکران ایران تا قبل از شروع دوره مدرن و ورود افکار غربی دائم این نکته را گوشزد کردهاند و بعد از آن نیز همین کار را کردهاند ولی در رویاروردیی تفکر مدرن و همه گیر شدن آن کمی از نفوذ خود را از دست دادهاند. عمرخیام، سنایی غزنوی، مولوی بلخی، حافظ، محمود شبستری، منصور حلاج، شهاب الدین سهروردی، خواجه عبدالله انصاری و عارفان به نام و گمنام فراوان دیگر که با تاثیر گرفتن از آیات قرآن که بارها اشاره به خواب بودن ما میکند و اشاره میکند که بسیاری تنها با مرگ بیدار خواهند شد، سعی داشتهاند که اطرافیان خود را بیدار کنند و با به میراث گذاشتن نوشتهها و اشعار خود برای ما بسیاری را بیدار کردهاند. تفاوت نگاه مادی گرایانه انسان غربی به روح در سراسر سطرهای کتاب نمایان است. انسان شرقی کاستیهای خود در شناخت حقیقت روح را دارد چون میداند کسی که به این حقیقت برسد حکایت گنگ خواب دیده است که زبان بیان حقیقت را ندارد و این راز با کشف و شهود درونی و فردی گشوده میشود. حقیقت روح و اینکه چیست و چگونه کار میکند تا به امروز قابل بیان با کلمات نبوده است. اینکه بخواهیم روح جاری در افراد را یکسان بدانیم ادعای بزرگی است که دلیلی برای آن آورده نشده. آگاهی یا هوشیاری نامیدن روح مشکل را حل نخواهد کرد. انسان مدرن و انسان پست مدرن حقیقتی جز بعد مادی و حسی برای انسان قائل نیست. اینکه در کتاب سعی شده بعدی غیرمادی معرفی شود پیشرفت است و نشان از ترک برداشتن تفکر مدرنیته و پست مدرن دارد ولی این آغاز راه است نه پایان راه. این گوهری است که از صدف مکان بیرون است.
هیچ پاسخی ثبت نشده است.