نظر فاطمه خجسته برای کتاب صوتی مقام رسمی

مقام رسمی
ویلیام سامرست موآم، هما کریمی
۷۲۳ رای
فاطمه خجسته
۱۴۰۱/۱۲/۲۷
کتاب کوتاه، اما قشنگیه. لحن خونسرد و حق به جانبی که نویسنده برای شخصیت اصلی داستان به کار گرفته بود تا همه چیز عادی و دلپذیر جلوه کنه، با ماهیت شغل و انتخاب‌های او در تناقض عجیبی بود و یک نوع سردرگمی خاصی از این همه بدیهی و خوشبینانه به نظر رسیدن همه اتفاقات بر وجود خواننده سایه افکن میشد. بین سطرهای داستان، یاد کتاب استثنا باشید دارن هاردی افتادم که معتقد بود: گاهی تنها سه چهار درجه منحرف شدن از مسیر اصلی زندگی، در گذر زمان یک شخص رو فرسنگ‌ها از زندگی آرام و اهدافش دور می‌کنه.
چگونگی ازدواج شخصیت داستان، چگونگی از دست دادن همسرش و مسیری که تا پذیرش شغل جلادی در پیش می‌گیره و نهایتا رویای تاسیس یک کافه‌یدلپذیر، هرگز اتفاقاتی عادی نیست. تک تک انتخاب‌های او شرایط رو در حالی پیچیده‌تر می‌کنه که نویسنده با بازگویی افکار شخصیت اصلی داستان، این حس رو به مخاطب القا می‌کنه که بر این باوره: «در رخ دادن هیچ یک از این وقایع، کوچکترین نقشی نداشته و صرفا پیش اومده.»
یک قسمت داستان حقیقتا برام حیرت انگیز بود، شخصیت اصلی داستان، اعتراف می‌کنه، وقتی شخصی گرفتار می‌شده، بارها و بارها در طول زندگیش دوستانش رو دیده که به عنوان شاهد، از هیچ تلاش و حتی اغراق کردنی فروگذار نمی‌کنند تا شرایط زندگی و مجازات برای دوستشون سخت و سخت‌تر بشه و بعد در موقعیتی قرار می‌گیره که بر این باوره، دقیقا کسانی همین رفتار رو با او در پیش می‌گیرند که کوچکترین آسیبی به اونها نرسونده و مجازاتی رو که میشد پس از گذر سه چهار سال ازش خلاصی یافت، با شهادت‌هاشون به یک عاقبت بسیار سهمگین تری بدل می‌کنند.
واقعیتش دلم می‌خواست این داستان اینقدر زود تموم نمیشد و بیشتر به جزئیات پرداخته شده بود، این دوگانگی در عادی جلوه دادن شر
هیچ پاسخی ثبت نشده است.
👋 سوالی دارید؟