داستانی بود در بارهی دخترز نحیف که با یه پسره دانشجو هم اتاقی بود
قبلا با ۶ تا دانشجویه دیگه هم هم کلاسی بوده و همه ترکش کردن
پسره بدون اجازه ازش رویه بندش با خودکار خط میکشه و دنده هاشو میبینه مثله یه موش ازمایشگاهی و ازش نمیپرسه که میخواد یا نه
ازش خونه را تمیز میکنه و هر وقت که دیگه نخواستش ردش میکنه بره
بدون اینکه بدونه الان جایی برایه رفتن داره یا ن
ولی وقتی دختر گریه میکنه دلش میسوزه و میگه ۱ هفته دیگه وایسا
ولی اخرشاونو ترک میکنه
قبلا با ۶ تا دانشجویه دیگه هم هم کلاسی بوده و همه ترکش کردن
پسره بدون اجازه ازش رویه بندش با خودکار خط میکشه و دنده هاشو میبینه مثله یه موش ازمایشگاهی و ازش نمیپرسه که میخواد یا نه
ازش خونه را تمیز میکنه و هر وقت که دیگه نخواستش ردش میکنه بره
بدون اینکه بدونه الان جایی برایه رفتن داره یا ن
ولی وقتی دختر گریه میکنه دلش میسوزه و میگه ۱ هفته دیگه وایسا
ولی اخرشاونو ترک میکنه