نظر Narges Shahbazi برای کتاب صوتی روزالده

روزالده
Narges Shahbazi
۱۴۰۱/۱۲/۲۴
00
خب... روزالده انگار برای پییر زنده مونده بود و فقط و فقط برای اون بود.. چقدر که این کوچولو وجودش مهم و پر از عشق بود ولی جدای خود داستان؛ اگه موقع بیان دیالوگها این همه تغییر صدا نبود کتاب خیلی تاثیر بیشتری روی مخاطب میزاشت مثلا همین آخر که آقای یوهان در حال گفتن چند جملهای به همسر خود بود و بعد که تموم شد راوی گفت که با لحنی آروم اینها رو گفت در صورتی که اصلا اینطور نبود شخصیت اصلی داستان همیشه یک لحن خشک که مخاطب به سختی میتونه باهاش ارتباط برقرار کنه داشت صدای راوی و لحن گفتارشون عالی بود ولی خب دیالوگها به خوبی ادا نشدن خود کتاب هم کتاب قشنگی بود در ظاهر یکم اوایلش روند آروم و مبهمی داشت که نمیفهمیدیم اصلا قضیه از چه قراره ولی بعدش آشفتگی خانواده ساکن روزالده روشن شد و ما هم توش سهیم شدیم خوندنش قشنگه... چیزی که برام جالب نظر بود نقاش بود. نقاش یه هنرمند که همواره سعی میکرد آرامش خودش رو حفظ کنه تا به حرفهاش که هنر بود بپردازه در صورتی که هیچوقت آرامش درستی نداشت و همه چی فقط در سکوت در حال غوغا بود... برام جالب بود خانوادهای متشخص یکی نقاش یکی نوازنده پیانو میتونن انقدر بی قرار باشن و حتی به ذهنم خطور کرد شاید همین هنر اونها رو زنده نگه میداشت... نمیدونم داستان جالبی بود و مسلما خیلی جای تفسیر داره به هرحال قلم هرمان هسه ست... پییر کوچولو خیلی میفهمید توی روزالده یا خودش میمرد یا روح لطیف و ذهن داناش... این رو مطمئنم
هیچ پاسخی ثبت نشده است.