چقد عشق رستم به زنش قشنگ بود به خصوص وقتی آدم بعضیها رو میبینه که به هر کسی توجه دارن غیر از زنشون... گاوهاش و فروخته بود تا زنش درمان بشه. حرف زدنش با امام و دیگران هم قشنگ بود و امیدی که داشت.
اغلب قدیمیها یا آدمهای بی آلایش خیلی راحت مسلمونی میکردن اعتماد میکردن و امید میبستن و نتیجه میگرفتن و راحت تر زندگی میکردن. نویسنده تونست حس و انتقال بده و دل آدم و متوجه مشکل و امام کنه و آرامش بده.
اغلب قدیمیها یا آدمهای بی آلایش خیلی راحت مسلمونی میکردن اعتماد میکردن و امید میبستن و نتیجه میگرفتن و راحت تر زندگی میکردن. نویسنده تونست حس و انتقال بده و دل آدم و متوجه مشکل و امام کنه و آرامش بده.