نظر رقیه سلیمی برای کتاب امشب

سلام خدا قوت به نویسنده گرامی و همینطور به کتابراه عزیزمان امشب یک رمان خاص بود که منو تا الان که ساعت 3 نصف شبه بیدار نگه داشته بلاخره تمومش کردم خوندمش خوب بود هم عاشقانه هم اجتماعی داستان روی موضوع خوبی می‌چرخید غرور و لجبازی یک دختر که نمی‌خواست با وجود داشتن دو تا بچه بزرگ بشه شوهرش دیوانه وار دوستش داشت و اون فکر می‌کرد که این عشق تا آخرش هست پیامی برای خواننده که قدر کسانی رو که داری بدونه و قدر لحظه‌ها رو بدونه و دم غنیمت باشه تا از دستشون نده ولی بیتای قصه‌ی ما لوس و خود خواه بود خودش هم عاشق بود ولی نمیدونست که چه جوری به زبون بیاره شوهرشو مقصر میدونست در حالی که مقصر نبود و از دست دادن آریای کوچک تقدیری بود که تو سرنوشتشون قرار داشت گذشت زمان هم نتونست کاری از پیش ببره چرا انسان‌ها دیر متوجه میشن و زمانی این اتفاق می‌افته که طرف خودشو از اونها میگیره و مثل بچه‌ها که اگه از دستشون اسباب بازی مورد علاقه شون بگیری که تازه به خودش میاد که چی رو از دست داده و پویا با بیتا این کارو کرد تا به خودش بیاد شایدم بر انگیختن حس حسادت باعث‌ای امر شد و بلاخره همه چی به خوشی تموم شد البته خانواده‌ها هم با رفتار درستشون به به کار دامن زدن البته در بعضی قسمتها حماقت و لجبازی بیتا حرصتون رو در بیاره ولی شاید برای خودمون همچین لحظه‌ها پیش اومده و درکش میکنیم این رمان ساده روان و خیلی خودمانی نوشته شده و در بعضی قسمتهاش کمی توضیح داده شده و باعث به فکر فرو رفتن خواننده بشه که امتیاز خوبی به شمار میره اگه عاشق رمانهای عاشقانه با نکات آموزنده هستین حتما این کتاب خوب رو بخونین مطمئنم از خوندنش لذت میبرید