*خطر اسپویل*
این کتاب محشره، یه بدی داره که بعد از این دیگه کتابی به چشمت نمیاد، مثلاً من بعدش جاسوس پائولو کوئیلو، سینوحه، کیمیاگر، پیرمرد و دریا، ۱۹۸۴ و... خوندم ولی به قشنگی این نشدن؛ البته موضوعاتشون متفاوت بود. من از کتابراه نخوندم و خود کتابش رو دارم، حدود چهار سال پیش خوندم. کتاب، داستان یه مامور بیمه است که به خونه یه کارگذار مراجعه کرده و با همسر متوفی آشنا میشه، این خانم صدای زیبایی داره، تو کودکیش جادوگری بهش گفته که نباید صدای آوازش رو کسی بشنوه، وقتی این دو با هم آشنا میشن، خیلی داستان جذابتر میشه، آخرش هم نویسنده یه نتیجه میگیره که "صبر، مفتاح نجات است"؛ شاید اگه یه روز خودکشی رو به تاخیر میانداخت،....
این کتاب محشره، یه بدی داره که بعد از این دیگه کتابی به چشمت نمیاد، مثلاً من بعدش جاسوس پائولو کوئیلو، سینوحه، کیمیاگر، پیرمرد و دریا، ۱۹۸۴ و... خوندم ولی به قشنگی این نشدن؛ البته موضوعاتشون متفاوت بود. من از کتابراه نخوندم و خود کتابش رو دارم، حدود چهار سال پیش خوندم. کتاب، داستان یه مامور بیمه است که به خونه یه کارگذار مراجعه کرده و با همسر متوفی آشنا میشه، این خانم صدای زیبایی داره، تو کودکیش جادوگری بهش گفته که نباید صدای آوازش رو کسی بشنوه، وقتی این دو با هم آشنا میشن، خیلی داستان جذابتر میشه، آخرش هم نویسنده یه نتیجه میگیره که "صبر، مفتاح نجات است"؛ شاید اگه یه روز خودکشی رو به تاخیر میانداخت،....