رمان کوتاه بود ولی بسیار دوست داشتنی. خیلی خوب حس مادر رو توصیف میکرد ولی یه مسئلهای برام جای سوال داشت که اول داستان گفته شد که امیرعلی ١ تا دو سال دارد اما بعد مادر در مورد نقاشی هاش گفت که خانهای سبز و درختهایی که روشون سیب قرمز دارند و تصویر پدر و مادر همراه فرزند را کشیده. بنظرم این قسمت تناقض داشت چون کودک ١-٢ساله نمیتونه همچین نقاشی رو رسم کنه. اخر داستان هم تعجب کردم که چطور اقای مرتضوی حتی از برگه احضاریه دادگاه هم خبر داشت؟!
داستان دوم و سوم رو هم خوندم خوب بود ممنون از نویسنده محترم و کتابراه عزیز
داستان دوم و سوم رو هم خوندم خوب بود ممنون از نویسنده محترم و کتابراه عزیز