نسخه چاپی این کتاب رو خوندم واقعاً طنز دلنشین و جذابی داره ولی دو نکته حرص درآر بود! اینکه اونا پول دو دست غذا و غاز بریون با روغن کرمانشاهی و آلوی برزجان داشتند ولی پول یک دست ظرف رو نداشتند!
نکته دوم اینکه شخصیت اصلی با اینکه میدونستم چقدر طرف گاگول و پخمه است ولی بازم بهش اعتماد میکنه و کارش رو میسپاره دستش
نکته دوم اینکه شخصیت اصلی با اینکه میدونستم چقدر طرف گاگول و پخمه است ولی بازم بهش اعتماد میکنه و کارش رو میسپاره دستش