در مورد این کتاب باید بگم که: خیلی وقت بود که همچین کتابی نخوانده بودم؛ کتابی که سرسری نوشته نشده باشد و حاصل تحقیقهای بسیار و تجربههای افراد بزرگی باشد که در زندگی خود علی رغم موفقیتهای خود، مشکل تمرکز و توجه کردن را داشتهاند.
نویسنده این کتاب (Johann Hari) خود از مشکل کاهش توجه و تمرکز رنج میبرد، مشکلاتی که همهی افراد و جوامع امروزی از ان رنج میبرند، پس سفر خود را برای پیدا کردن علل کاهش توجه و تمرکز شروع کرد و در این راه با افراد متخصص و مشهوری دیدار کرد تا راه حلهایی برای بازیابی تمرکز از دست رفته مان پیدا کند. و حالا ان را در قالب کتابی جامع و کامل به رشتهی تحریر در آورده تا عموم مردم بتوانند از آن استفاده کنند و به سمت اهداف خود حرکت کنند و در این راه حواسشان پرت نشود و انعام زندگی خود را بدست بگیرند.
فکر میکنم این مثال از "جیمز ویلیامز" که در کتاب آمده است به خوبی این موضوع را نشان میدهد که چه نیازی به خواندن این کتاب است. در این کتاب آمده است که: " تصور کن در حال رانندگی با ماشین هستی، اما یک نفر یک سطل بزرگ پر از گِل را روی شیشهی جلوی ماشینت میریزد. در آن لحظه با مشکلات زیادی روبهرو میشوی، مانند ندیدن مسیر و گم شدن یا دیر رسیدن به مقصد؛ اما قبل از اینکه نگران هر یک از این مشکلات باشی، اولین کاری که باید انجام بدهی این است که شیشهی جلوی ماشینت را تمیز کنی، تا زمانی که این کار را نکنی، حتی نمیدانی کجا هستی. ما نیز قبل از اینکه بخواهیم به سایر اهدافمان برسیم، ابتدا باید به نقص توجه و تمرکزمان رسیدگی کنیم". حال انکه باید بدانیم علاوه بر اصلاح شرایط فردی خودمان، نیاز است تا اصلاحات اساسی در جامعه مان به وجود بیاوریم و اولین قدم برای این کار، آگاهی جامعه است.
نویسنده این کتاب (Johann Hari) خود از مشکل کاهش توجه و تمرکز رنج میبرد، مشکلاتی که همهی افراد و جوامع امروزی از ان رنج میبرند، پس سفر خود را برای پیدا کردن علل کاهش توجه و تمرکز شروع کرد و در این راه با افراد متخصص و مشهوری دیدار کرد تا راه حلهایی برای بازیابی تمرکز از دست رفته مان پیدا کند. و حالا ان را در قالب کتابی جامع و کامل به رشتهی تحریر در آورده تا عموم مردم بتوانند از آن استفاده کنند و به سمت اهداف خود حرکت کنند و در این راه حواسشان پرت نشود و انعام زندگی خود را بدست بگیرند.
فکر میکنم این مثال از "جیمز ویلیامز" که در کتاب آمده است به خوبی این موضوع را نشان میدهد که چه نیازی به خواندن این کتاب است. در این کتاب آمده است که: " تصور کن در حال رانندگی با ماشین هستی، اما یک نفر یک سطل بزرگ پر از گِل را روی شیشهی جلوی ماشینت میریزد. در آن لحظه با مشکلات زیادی روبهرو میشوی، مانند ندیدن مسیر و گم شدن یا دیر رسیدن به مقصد؛ اما قبل از اینکه نگران هر یک از این مشکلات باشی، اولین کاری که باید انجام بدهی این است که شیشهی جلوی ماشینت را تمیز کنی، تا زمانی که این کار را نکنی، حتی نمیدانی کجا هستی. ما نیز قبل از اینکه بخواهیم به سایر اهدافمان برسیم، ابتدا باید به نقص توجه و تمرکزمان رسیدگی کنیم". حال انکه باید بدانیم علاوه بر اصلاح شرایط فردی خودمان، نیاز است تا اصلاحات اساسی در جامعه مان به وجود بیاوریم و اولین قدم برای این کار، آگاهی جامعه است.