درود و سپاس از کتابراه
به کسانی که بدنبال آگاهی هستند توصیه میکنم با این کتاب جایگاه خود را در جهانی که میزیند بسنجند
شنیدن کتاب نفس گیر بود بگویم شاهکار حیرت انگیز ادبیات جهان یا بواقع جهان ادبیات و سیاست، توامان
کتابی مخوف و برای تمام دورانها، با نمونههایی در ادوار تاریخی مختلف. هنوز پس از اتمام آن، سایههای تردید در پی آگاهی تفکرم جولان میدهد
برای من قلب کتاب در فصل ۲۲ تپید؛ حزب قدرت رو صرفا برای نفس قدرت میخواهد. خیر سایرین اهمیت نداره نه ثروت یا عمر طولانی یا سعادت فقط قدرت ناب. اشتباه حکومتهای مثل هیتلر این بود که قدرت رو ناخواسته و برای مدت محدود قبضه کردن. به این امید که سر نبش بهشتی هست که اونجا ابنای بشر آزاد و برابر خواهند بود هیچکس قدرت رو برای اینکه ازش دست بکشه بچنگ نیاورده، قدرت وسیله نیست هدفه. آدم دیکتاتوری راه نمیندازه که از انقلاب پشتیبانی کنه، انقلاب میکنه تا دیکتاتوری راه بندازه. هدف از سرکوب جز سرکوب نیست، هدف از شکنجه بجز شکنجه نیست، هدف از قدرت جز قدرت نیست!!؟؟؟
ویسنده حتی، قدرت عشق را در تقابل با عطش قدرت طلبی مانند واماندهای به مرداب عدم و نیستی کشانده است
براستی نشان داده که شکنجهی جسم میتواند پایان بخش سلطهی ذهن که دغدغهی همیشگی ابنا بشر بوده، باشد
مغز میتواند وارونه فکر کند اگر وادار شود!!؟؟؟؟
قابل توجه یکی از دوستان؛ بر این کتاب سنگین بواقع میتوان کتابهای نقد و بررسی بسیاری نگاشت.
به کسانی که بدنبال آگاهی هستند توصیه میکنم با این کتاب جایگاه خود را در جهانی که میزیند بسنجند
شنیدن کتاب نفس گیر بود بگویم شاهکار حیرت انگیز ادبیات جهان یا بواقع جهان ادبیات و سیاست، توامان
کتابی مخوف و برای تمام دورانها، با نمونههایی در ادوار تاریخی مختلف. هنوز پس از اتمام آن، سایههای تردید در پی آگاهی تفکرم جولان میدهد
برای من قلب کتاب در فصل ۲۲ تپید؛ حزب قدرت رو صرفا برای نفس قدرت میخواهد. خیر سایرین اهمیت نداره نه ثروت یا عمر طولانی یا سعادت فقط قدرت ناب. اشتباه حکومتهای مثل هیتلر این بود که قدرت رو ناخواسته و برای مدت محدود قبضه کردن. به این امید که سر نبش بهشتی هست که اونجا ابنای بشر آزاد و برابر خواهند بود هیچکس قدرت رو برای اینکه ازش دست بکشه بچنگ نیاورده، قدرت وسیله نیست هدفه. آدم دیکتاتوری راه نمیندازه که از انقلاب پشتیبانی کنه، انقلاب میکنه تا دیکتاتوری راه بندازه. هدف از سرکوب جز سرکوب نیست، هدف از شکنجه بجز شکنجه نیست، هدف از قدرت جز قدرت نیست!!؟؟؟
ویسنده حتی، قدرت عشق را در تقابل با عطش قدرت طلبی مانند واماندهای به مرداب عدم و نیستی کشانده است
براستی نشان داده که شکنجهی جسم میتواند پایان بخش سلطهی ذهن که دغدغهی همیشگی ابنا بشر بوده، باشد
مغز میتواند وارونه فکر کند اگر وادار شود!!؟؟؟؟
قابل توجه یکی از دوستان؛ بر این کتاب سنگین بواقع میتوان کتابهای نقد و بررسی بسیاری نگاشت.