لزومِ صدا و لحن خوشایند کسی که کتابهای حجیم رو میخونه در نیمه رها نکردن کتاب خیلی موثره؛ که بنظر من در مورد این کتاب صوتی رعایت شده. منتها، موقع نقل قولها، تن صدا به فریاد تبدیل میشد!! درسته که باید بین تُن صدای راوی و نقل قولها تفاوت ایجاد کرد اما این حد، غیرمتعارف بود. نباید جوری باشد که دائم مجبود به کم و زیاد کردن صدای کتاب بود!!
کتاب ریتم کندی داره و اتفاقها با سر حوصله رخ میدهند.
اولین سالِ انتشار کتاب سال ۱۹۵۷ بوده، اما الان برای ما در این روزگار، که همه چیز فشرده و سریع است قطعا کسلکننده خواهد بود خصوصا اوایل کتاب. ولی اگر صبوری کنید و تا اواسط کتاب دوام بیاورید کمکم دلیل همهی شرح و بسطهای نویسنده روشن میشود.
ماجرا خیلی سادهتر از نقدهایی هست که در موردش نوشته شده. گرچه همین سادگی حواس رو تحریک میکنه که شش دنگ پی مفهوم داستان باشه.
داستان درباره کوزیمو، پسرکیست که بنای ناسازگاری از همهی باید و نبایدهای خانواده را میگذارد؛ دیگر پایش به زمین نمیرسد و از آن پس روی درختان زندگی میکند؛ کل داستان از زبانِ برادر او روایت میشود.
کتاب ریتم کندی داره و اتفاقها با سر حوصله رخ میدهند.
اولین سالِ انتشار کتاب سال ۱۹۵۷ بوده، اما الان برای ما در این روزگار، که همه چیز فشرده و سریع است قطعا کسلکننده خواهد بود خصوصا اوایل کتاب. ولی اگر صبوری کنید و تا اواسط کتاب دوام بیاورید کمکم دلیل همهی شرح و بسطهای نویسنده روشن میشود.
ماجرا خیلی سادهتر از نقدهایی هست که در موردش نوشته شده. گرچه همین سادگی حواس رو تحریک میکنه که شش دنگ پی مفهوم داستان باشه.
داستان درباره کوزیمو، پسرکیست که بنای ناسازگاری از همهی باید و نبایدهای خانواده را میگذارد؛ دیگر پایش به زمین نمیرسد و از آن پس روی درختان زندگی میکند؛ کل داستان از زبانِ برادر او روایت میشود.