سلام فقط میتونم بگم یه اشتباه نوشتاری توی کتاب دیدم.. کلمه به جمله نمیخورد و حوصله ندارم برگردم تا پیدایش کنم وقتی باز کتابو بخونم همون لحظه تایپش میکنم و اینکه دوس نداشتم با رفتن نسترن و شاهی و پیدا شدن یکهویی دوست ارمان ماجرای خیانت ناتمام بدونه و ارمان به همین راحتی به دلیل بودن نسترن با مرد دیگری بیخیال نسترن خیالیش و دیوانگیاش بشه و اینکه تازه از روی حرف هدیه و رفتار نگار میشد فهمید که شاید با شاهی بی هنجره بوده شاهی خبر داشته نگار با کی بوده و اونو ب قتل رسونده این دو احتمال
و اینکه نگار واقعا خیانت کرده بود ک شناختی از همسر خودش نداشت
و نازنین بنظرم نبودش داستان رو شیک تر میکرد
در اصل احتمال میدم نازنین کسی رو کشته باشه و در مورد ببو هم نظری ندارم
بیشتر یه توهم رو شرح داده نویسنده یه خیانت موضوعش بود یه مشت احمتمال بی سر و ته ربط داده ب شخصیتهای دروغی
از جدی بودن کتاب و دخالت افکار نویسنده بجای شخصیت خیالیای ک دوست داشته باشه اما نیست لذت بردم 🤔و شیوهی تقدیم کردن کتاب به همسر بیشتر به شخصیت نازنین میخورد با اون بی ذوقی هایش!
و اینکه نگار واقعا خیانت کرده بود ک شناختی از همسر خودش نداشت
و نازنین بنظرم نبودش داستان رو شیک تر میکرد
در اصل احتمال میدم نازنین کسی رو کشته باشه و در مورد ببو هم نظری ندارم
بیشتر یه توهم رو شرح داده نویسنده یه خیانت موضوعش بود یه مشت احمتمال بی سر و ته ربط داده ب شخصیتهای دروغی
از جدی بودن کتاب و دخالت افکار نویسنده بجای شخصیت خیالیای ک دوست داشته باشه اما نیست لذت بردم 🤔و شیوهی تقدیم کردن کتاب به همسر بیشتر به شخصیت نازنین میخورد با اون بی ذوقی هایش!