سالها قبل که کودکی ۷ یا ۸ ساله بودم این کتاب که در بین کتابهای برادر بزرگم قرار داشت فقط به واسطهی زیبا و جالب بودن عنوان و طرح روی جلدش مورد توجهم بود و میدانستم که به کار بچهها نمیآید و باید برای خواندنش چند سال دیگر صبر کنم. اکنون که چهل سال از آن زمان میگذرد بلاخره این اثر را خواندم (شنیدم) و ای کاش این کار را نمیکردم.
این اثر صرفا بواسطهی دیالوگهای عاشقانه و داستان رمانتیکش ممکن است برای بسیاری عزیزان قابل توجه باشد. لیکن بسیاری از عوامل مورد نیاز یک رمان خوب در آن دیده نمیشود. شخصیت پردازی سطحی، پیرنگ آبکی و عدم توجه به علت و معلول بشکل معقول، روند داستان بدون منطق و تحلیلهای کودکانه و...
شاید برخی معتقد باشند در داستانهای رمانتیک نباید به دنبال منطق محکمی گشت لیکن قرار نیست با این استدلال هر ناهنجاری را هنجار تصویر کرد.
نویسنده گویا برداشت درستی از عشق ندارد.
شخصیت اول داستان که حتی به بالاترین مظهر عشق یعنی فرزند هیچ احساس خاصی ندارد چگونه میتواند از عشق حرف بزند. از نظر او همه و همه از جمله فرزند و زن و برادران و دوستان و تقریبا همه مردم قابل دوست داشتن و ابراز احساسات نیستند.
متاسفانه نویسنده از فردی تقریبا بی عرضه که که حتی قدرت جمع جور کردن خود و خانوادهاش را ندارد و هیچ زمینهای برای احساسات و فداکاری ندارد، ابر انسانی میسازد که انتهای ازخودگذشتگی است و صرفا با جملات آبکی احساسات خواننده را به بازی میگیرد.
در یک مقایسه ساده با آثار بزرگ عاشقانه از جمله غرور و تعصب و بلندیهای باد گیر و آناکارنینا و... درمی یابیم که این اثر عاشقانه به حساب نمیآید. البته این موارد نظر من است و اصراری بر پذیرش آن از سوی دیگر عزیزان
با این اوصاف از از همه عوامل سپاسگزارم
این اثر صرفا بواسطهی دیالوگهای عاشقانه و داستان رمانتیکش ممکن است برای بسیاری عزیزان قابل توجه باشد. لیکن بسیاری از عوامل مورد نیاز یک رمان خوب در آن دیده نمیشود. شخصیت پردازی سطحی، پیرنگ آبکی و عدم توجه به علت و معلول بشکل معقول، روند داستان بدون منطق و تحلیلهای کودکانه و...
شاید برخی معتقد باشند در داستانهای رمانتیک نباید به دنبال منطق محکمی گشت لیکن قرار نیست با این استدلال هر ناهنجاری را هنجار تصویر کرد.
نویسنده گویا برداشت درستی از عشق ندارد.
شخصیت اول داستان که حتی به بالاترین مظهر عشق یعنی فرزند هیچ احساس خاصی ندارد چگونه میتواند از عشق حرف بزند. از نظر او همه و همه از جمله فرزند و زن و برادران و دوستان و تقریبا همه مردم قابل دوست داشتن و ابراز احساسات نیستند.
متاسفانه نویسنده از فردی تقریبا بی عرضه که که حتی قدرت جمع جور کردن خود و خانوادهاش را ندارد و هیچ زمینهای برای احساسات و فداکاری ندارد، ابر انسانی میسازد که انتهای ازخودگذشتگی است و صرفا با جملات آبکی احساسات خواننده را به بازی میگیرد.
در یک مقایسه ساده با آثار بزرگ عاشقانه از جمله غرور و تعصب و بلندیهای باد گیر و آناکارنینا و... درمی یابیم که این اثر عاشقانه به حساب نمیآید. البته این موارد نظر من است و اصراری بر پذیرش آن از سوی دیگر عزیزان
با این اوصاف از از همه عوامل سپاسگزارم