نظر یدالله نخعی زرندی برای کتاب سایه‌های موازی من

سایه‌های موازی من
آیدا عبداللهی
۸۳۴ رای
یدالله نخعی زرندی
۱۴۰۱/۱۰/۲۷
این کتاب داستان دختری است بنام باران که پدر مادر باران بچه دار نمیشدند ولی پس از گذشت مدت مدیدی وقتی قصد داشتند از پرورشگاه برای خود یک فرزند انتخاب کنند خداوند متعال به انها باران این دختر کوچولوی داستان ما را اهدا میکند و انگار که انها از خداوند باران را با زور و تمنا بیش از حد تمنا میکنند و پس از گذشت شش ماه پدر و مادر بران در حادثه تصادف از دنیا میروند و زندگی باران معصوم که هنوز چهره پدر و مادر را به ذهن نسپرده وارد یک تلاطم جدید میشود و تا شش سال عموی باران سرپرستی باران را بعهده میگیرد و بعد از درگذشت مادر بزرگ باران زن عموی باران از وجود باران در خانه انها جلوگیری کرده و ناچار باران به پرورش گاه سپرده شده و تا 17 سالگی, باران در پرورشگاه بسر میبرد و بعد از ان تحویل یک خانواده پولدار که تنها فرزندشان از دنیا رفته بود میشود
و مادر و پدر جدید باران دارای دو شخصیت متفاوت بودند و مادر بسیار مهربان و پدر تقریبا تاجرمعاب بود و خداوند برای شناخت انها و اطرافیان زندگی باران دچار یک بحران و بیماری میکند و از اینجا زندگی باران همراه با یک تراژدی غمبار میشود که ولی بالاخره خداوند ثمر درد و رنج فراوان را داده و انسانرا در سخت‌ترین لحظات فراموش نکرده و تنها نمیگذارد و بقیه داستان به خوش به پایان میرسد و چیزی در مورد سایه‌های موازی دست گیر اینجانب نشد
هیچ پاسخی ثبت نشده است.
👋 سوالی دارید؟