تا کی قراره زیبایی شخصیتهای زن اکثر داستانهای ایرانی چشم رنگی باشند؟!!!
تلاش نویسنده برای اینکه به خواننده ثابت کنه باران دختر رنج کشیده ایه تمومی نداشت، بارها و بارها گوشزد میکرد که یتیم بودم، ناپدریم فلان بود، بهمان مشکلها رو پشت سر گذاشتم، نویسنده عزیز شما باید طوری داستان رو روایت کنی که خود خواننده به این نتیجه برسه وقعا تکرارش اذیت کننده بود!!
نکته دیگه اینکه نفهمیدم چرا باران همیشه برای مشکلاتش پول داشت!! اولش که دزدی کرد، بعد طلاهای مادرش به دستش رسید، در آخر هم که اموال ناپدریش!!!
نویسنده بلاتکلیف بود، یک کلمه را عامیانه و یک کلمه را رسمی و اداری نوشته بود.
خیلی خیلی نوشتههای پند آموز نوشته بودن، گاهی چند صفحه پشت سر هم!!! اگر قراره در داستانی پندی به خواننده داده بشه بهتر اینه که غیرمستقیم باشه.
و در آخر اینکه شخصا از رفتار شخصیت اول داستان خوشم نیومد، به نظرم دختری قدرنشناس بود که از همه متوقعه.
با تشکر از کتابراه.
تلاش نویسنده برای اینکه به خواننده ثابت کنه باران دختر رنج کشیده ایه تمومی نداشت، بارها و بارها گوشزد میکرد که یتیم بودم، ناپدریم فلان بود، بهمان مشکلها رو پشت سر گذاشتم، نویسنده عزیز شما باید طوری داستان رو روایت کنی که خود خواننده به این نتیجه برسه وقعا تکرارش اذیت کننده بود!!
نکته دیگه اینکه نفهمیدم چرا باران همیشه برای مشکلاتش پول داشت!! اولش که دزدی کرد، بعد طلاهای مادرش به دستش رسید، در آخر هم که اموال ناپدریش!!!
نویسنده بلاتکلیف بود، یک کلمه را عامیانه و یک کلمه را رسمی و اداری نوشته بود.
خیلی خیلی نوشتههای پند آموز نوشته بودن، گاهی چند صفحه پشت سر هم!!! اگر قراره در داستانی پندی به خواننده داده بشه بهتر اینه که غیرمستقیم باشه.
و در آخر اینکه شخصا از رفتار شخصیت اول داستان خوشم نیومد، به نظرم دختری قدرنشناس بود که از همه متوقعه.
با تشکر از کتابراه.