🍁وقتی اسم زیگموند فروید میاد، مرتب شخصیتاش توی کتاب ‘وقتی نیچه گریست’، میاد توی ذهنم که دکتر یوزف بلویر، دکتر نیچه، از هم صحبتی باهاش بسیار لذت میبرد و اونو ‘زیگی’ صدا میزد. در مورد این کتاب، چندین مفهوم اساسی یاد گرفتم:
1. خودآگاه: خودآگاه مبتنی بر ادراکی توصیفی و مستقیم به معینترین حالت ممکن در فرایندهای ذهنی ماست.
2. ناخودآگاه: یک اندیشه خودآگاه میتواند بعد تز مدتی فراموشوبه ناخودآگاه برود! یا دوباره به خودآگاه بازگردد! درواقع ما دو نوع ناخودآگاه داریم: یکی آنکه نهفته است و قابلیت بروز در خودآگاه را دارد، و دیگری انگه سرکوب شده به طورمعمول قابلیت بروز در خودآگاه را ندارد! اندیشه یی را که به صورت پویا سرکوب شده است، ناخودآگاه مینامیم!
3. پیش آگاه: اندیشه ای که نهفته است تنها پرمفهوم توصیفی و نه پویشی ناخودآگاه است، پیش آگاه مینمایم.
4. من یا ایگو محلی برای ادراکات، و اید یا نهاد محلی برای غرایز و لذتها ودردهاست! وخود بدن و بیش از همه سطح آن جایگاهیست که هر دو دسته ادراکات درونی و بیرونی میتوانند از آن سرچشمه بگیرند! پس من، یک من بدنی است!
5. ایگو وسوپرایگو (من و فرا من یا من آرمانی)؛ من آرمانی کمتر از دیگر قسمتها با خودآگاه در ارتباط است. و ماده لازم برای ‘منش’ را فراهم میکند.
6. من دراصل نماینده دنیای خارج و واقعیت است، و من آرمانی درمقابل با من، نماینده دنیای درون و نهاد است! یعنی تقابل بین من عینی و سوپرمن ذهنی است!
7. من ارمانی میتواند ناخودآگاه و دور از دسترس من باشد.
8. اینکه توی کتاب گفته شد که ما خصوصیات زنانه و مردانه را با همداریم، یاد ‘آنیما’ و ‘آنیموس’ افتادم. آنیما یه شخصیت درونی زنانه درضمیر ناخودآگاه مرد، و آنیموس یه شخصیت درونی مردانه در زن!
1. خودآگاه: خودآگاه مبتنی بر ادراکی توصیفی و مستقیم به معینترین حالت ممکن در فرایندهای ذهنی ماست.
2. ناخودآگاه: یک اندیشه خودآگاه میتواند بعد تز مدتی فراموشوبه ناخودآگاه برود! یا دوباره به خودآگاه بازگردد! درواقع ما دو نوع ناخودآگاه داریم: یکی آنکه نهفته است و قابلیت بروز در خودآگاه را دارد، و دیگری انگه سرکوب شده به طورمعمول قابلیت بروز در خودآگاه را ندارد! اندیشه یی را که به صورت پویا سرکوب شده است، ناخودآگاه مینامیم!
3. پیش آگاه: اندیشه ای که نهفته است تنها پرمفهوم توصیفی و نه پویشی ناخودآگاه است، پیش آگاه مینمایم.
4. من یا ایگو محلی برای ادراکات، و اید یا نهاد محلی برای غرایز و لذتها ودردهاست! وخود بدن و بیش از همه سطح آن جایگاهیست که هر دو دسته ادراکات درونی و بیرونی میتوانند از آن سرچشمه بگیرند! پس من، یک من بدنی است!
5. ایگو وسوپرایگو (من و فرا من یا من آرمانی)؛ من آرمانی کمتر از دیگر قسمتها با خودآگاه در ارتباط است. و ماده لازم برای ‘منش’ را فراهم میکند.
6. من دراصل نماینده دنیای خارج و واقعیت است، و من آرمانی درمقابل با من، نماینده دنیای درون و نهاد است! یعنی تقابل بین من عینی و سوپرمن ذهنی است!
7. من ارمانی میتواند ناخودآگاه و دور از دسترس من باشد.
8. اینکه توی کتاب گفته شد که ما خصوصیات زنانه و مردانه را با همداریم، یاد ‘آنیما’ و ‘آنیموس’ افتادم. آنیما یه شخصیت درونی زنانه درضمیر ناخودآگاه مرد، و آنیموس یه شخصیت درونی مردانه در زن!