گمانم تعداد بالای آرا و کامنتها و پرفروش بودنش، بخاطر اسم تجاری هوشمندانهی کتاب هست، روایتگری اقای سلطان زاده، و اینکه خیلی وقته ارایه شده و جدید نیست. در طی زمان مخاطباش زیاد شده. در دستهی رمانهایی که خوندم، واقعا پیشنهاد اول من نیست. قصه ایست با دیالوگهای با موضوع روانشناسی و فلسفه. گمانم کتابی با ادعاهای درشت.
این دومین نظریه که مینویسم. در اولی مفصل ۵ مورد نوشتم. الان فقط یک مثال بزنم. انگار بگن کتاب، روایت حافظ و مثلا شاعرالشعرا از گیلان هست. هر دو در قرن هشتم زندگی میکردند. که باهم دیداری دارند و یک ماه همنشینی اینها رو که تحول بزرگی در ادبیات اتفاق افتاد رو میگه. بعد میفهمی همش قصه پردازی بود که شاید گیلانیا خواستن بگن ما بودیم که باعث شدیم حافظ، کتابشو بسراید! اگه الان این دو زنده بودن، نمیدونم چی بر سر نویسنده میاوردن!
انقدر یادداشت نویسنده بعد از تمام شدن کتاب، حالمو گرفته که تاثیر خیلی از دیالوگای خوب کتاب، پریده!!
این دومین نظریه که مینویسم. در اولی مفصل ۵ مورد نوشتم. الان فقط یک مثال بزنم. انگار بگن کتاب، روایت حافظ و مثلا شاعرالشعرا از گیلان هست. هر دو در قرن هشتم زندگی میکردند. که باهم دیداری دارند و یک ماه همنشینی اینها رو که تحول بزرگی در ادبیات اتفاق افتاد رو میگه. بعد میفهمی همش قصه پردازی بود که شاید گیلانیا خواستن بگن ما بودیم که باعث شدیم حافظ، کتابشو بسراید! اگه الان این دو زنده بودن، نمیدونم چی بر سر نویسنده میاوردن!
انقدر یادداشت نویسنده بعد از تمام شدن کتاب، حالمو گرفته که تاثیر خیلی از دیالوگای خوب کتاب، پریده!!