من خیلی وقت بود این کتابو راغب بودم بخونم ولی خوب صوتی نبود گویندگان حاذق و بسیار توانا به شدت لذت بردم با اینکه از کتابهای ادبیاتی و فلسفی طوری لذتی نمیبرم ولی عالی بود و چقدر مولانا و شمس و دوست داشتم داشتنم قلبی مخملی و حس فوق العاده رو با خوندن کتاب در درونم حس کردم بهتون پیشنهاد میکنم بخونید و کلی لذت ببرید مرسی از کتابراه با کتابهای صوتیه بسیار جذابش
نیکو گفته است حسین اعتماد زاده که"دانش ما در زمینهی ادبیات داستانی هنوز ارتقاء نیافته است". رمان ملت عشق، رمانی است که موضوع آن به قرن هفتم بر میگردد، اما تکنیک قوی و ساختار درست که نویسنده از آن بهره جسته است. از همان آغاز داستان خواننده متوجه میشود که نویسنده از دو زاویه دید استفاده کرده است شاید چنانچه از یک زاویه دید استفاده میکرد، و یا اگر از زاویه دیدهای بیشتری استفاده میکرد اثر ضعیف تر و یا خواننده سردرگم میشد. اللا در حال سخن میگوید و دیگری عزیز از قرن هفتم صحبت میکند. هر دو بن مایه عشق دارند و هر دو رنجور یکی از زندگی حال بی عشق خسته و دیگری از نشناختن عشق توسط مردم هر دو دربه در به دنبال عشق. اینجاست که فرق بسیار عمیقی میان این نوشته با برخی رمانهای عاشقانهی سراسر توهم داخلی روبرو میشویم. شخصا بعد از خواندن این اثر حسرت خوردم چرا این نگاه زیبا به ذهن نویسندگان توانمند ما نرسیده است. در پایان میتوانم این را بگویم که بهترین سخن را خود نویسنده در ابتدای کتاب میزند که "به هیچ متمم و صفتی نیاز ندارد عشق خود به تنهایی دنیائیست عشق یا درست در میانش هست، در آتشش یا بیرونش هستی، در حسرتش. "
نیکو گفته است حسین اعتماد زاده که"دانش ما در زمینهی ادبیات داستانی هنوز ارتقاء نیافته است". رمان ملت عشق، رمانی است که موضوع آن به قرن هفتم بر میگردد، اما تکنیک قوی و ساختار درست که نویسنده از آن بهره جسته است. از همان آغاز داستان خواننده متوجه میشود که نویسنده از دو زاویه دید استفاده کرده است شاید چنانچه از یک زاویه دید استفاده میکرد، و یا اگر از زاویه دیدهای بیشتری استفاده میکرد اثر ضعیف تر و یا خواننده سردرگم میشد. اللا در حال سخن میگوید و دیگری عزیز از قرن هفتم صحبت میکند. هر دو بن مایه عشق دارند و هر دو رنجور یکی از زندگی حال بی عشق خسته و دیگری از نشناختن عشق توسط مردم هر دو دربه در به دنبال عشق. اینجاست که فرق بسیار عمیقی میان این نوشته با برخی رمانهای عاشقانهی سراسر توهم داخلی روبرو میشویم. شخصا بعد از خواندن این اثر حسرت خوردم چرا این نگاه زیبا به ذهن نویسندگان توانمند ما نرسیده است. در پایان میتوانم این را بگویم که بهترین سخن را خود نویسنده در ابتدای کتاب میزند که "به هیچ متمم و صفتی نیاز ندارد عشق خود به تنهایی دنیائیست عشق یا درست در میانش هست، در آتشش یا بیرونش هستی، در حسرتش. "