کتاب سیاه و صورتی
داستان جالبی بود از عذابها و رنجهای که بعضی بانوان تحمل میکنن
داستان یه زنی بود که بعد از ۱۰ سال همسر سابقه ش و میبینه
و یاد اوردی میکنه اتفاقات گذشته را
چه کتکها چ فقرها و چه گرسنگیهای کشید و وقتی به مادر همسرش میگفت میگفت مرده دیگه تحمل کن تحمل کن تحمل کن
ولی گاهی نباید تحمل کرد در مقابل ظلم
این زن هم همینکارو کرد و دیگه خسته شده بود همسرشا لو داد و رویه پایه خودش وایساد
بچه هارا بزرگ کرد شوهر داد و وقتی شوهرش با پشیمونی برگشت قبولش نکرد و جلوش وایساد
داستان جالبی بود از عذابها و رنجهای که بعضی بانوان تحمل میکنن
داستان یه زنی بود که بعد از ۱۰ سال همسر سابقه ش و میبینه
و یاد اوردی میکنه اتفاقات گذشته را
چه کتکها چ فقرها و چه گرسنگیهای کشید و وقتی به مادر همسرش میگفت میگفت مرده دیگه تحمل کن تحمل کن تحمل کن
ولی گاهی نباید تحمل کرد در مقابل ظلم
این زن هم همینکارو کرد و دیگه خسته شده بود همسرشا لو داد و رویه پایه خودش وایساد
بچه هارا بزرگ کرد شوهر داد و وقتی شوهرش با پشیمونی برگشت قبولش نکرد و جلوش وایساد