🍁این کتاب؟ بزرگترین شانسزندگیم! یالوم مدرّس رواندرمانی در دانشگاه استنفورده که روانشناسی اگزیستانسیال رو پایهگذاری کرده و در ۲۰۰۲ جایزهی «انجمن روانپزشکی آمریکا» رو برنده شده. در این داستان دکتر یوزف برویر دکتر مشهور روانشناسی است. او زنی دارد (ماتیلده) که رابطه سردی با هم دارند. او شکست عشقی از برتا یکی از مریضانش و اوا منشیاش خورده است، ولی آنها همچون رویاهای عذاب اور و شیرین در ذهن دکتر هستن.
در شروع این داستان مهیج فلسفی؛ دکتر برویر مشغول استراحت در ونیز است که یادداشتی دریافت میکند. در این یادداشت که از طرف زنی به اسم ‘لو سالومه’ آمده، عنوان شده که آیندهی فلسفهی آلمان درخطره و لو باید هرچه زودتر دکتر را ببیند.، همین مورد من روحریصتر برای شنیدن کرد تاکتاب رو کشف کنید. لوسالومه عاشق نیچه بود، اما به دلیل دخالتهای سمی خواهر نیچه، الیزابت، آنها از هم جدا شده اند، و با دوست نیچه پل ره زندگی میکند، اما او میخواهد به نیچه کمک کند. (به گفته نیچه؛ آنها یک فیثاغورث عشقی داشتند، نیچه، لوسالومه، و پل!). چه زمانهایی که بلویر با زیگی فروید حرف میزد و چه با نیچه تمام زمان فکر میکردم دو ابرقدرت دارن با هم شطرنج بازی میکنن! جملاتی که هرگز فراموش نمیکنم:
دکتر بلویر به نیچه بعد آر بهبود بیماریاش میگوید: یقین دارم که قویترین عامل بهبودیام شناسایی ودرافتن با دشمن راستین زمان، پیری و مرگ بود! آن زمان متقاعد شدم که همسر زندگیام نه رقیب است و نه نجات دهنده! بلکه مسافریست که در چرخه زندگی پابه پای من و با خستگی راه میسپرد! خوب زندگی کردن یعنی ابتدا آنچه را که ضروریست اراده کنی وسپس آنچه را اراده کردهای دوست بداری!
محدثه میرحسینی
۱۴۰۳/۰۷/۱۰
شما داستان رو خلاصه بیان میکنی!! بدون اینکه قبلش هشدار بدی!
در شروع این داستان مهیج فلسفی؛ دکتر برویر مشغول استراحت در ونیز است که یادداشتی دریافت میکند. در این یادداشت که از طرف زنی به اسم ‘لو سالومه’ آمده، عنوان شده که آیندهی فلسفهی آلمان درخطره و لو باید هرچه زودتر دکتر را ببیند.، همین مورد من روحریصتر برای شنیدن کرد تاکتاب رو کشف کنید. لوسالومه عاشق نیچه بود، اما به دلیل دخالتهای سمی خواهر نیچه، الیزابت، آنها از هم جدا شده اند، و با دوست نیچه پل ره زندگی میکند، اما او میخواهد به نیچه کمک کند. (به گفته نیچه؛ آنها یک فیثاغورث عشقی داشتند، نیچه، لوسالومه، و پل!). چه زمانهایی که بلویر با زیگی فروید حرف میزد و چه با نیچه تمام زمان فکر میکردم دو ابرقدرت دارن با هم شطرنج بازی میکنن! جملاتی که هرگز فراموش نمیکنم:
دکتر بلویر به نیچه بعد آر بهبود بیماریاش میگوید: یقین دارم که قویترین عامل بهبودیام شناسایی ودرافتن با دشمن راستین زمان، پیری و مرگ بود! آن زمان متقاعد شدم که همسر زندگیام نه رقیب است و نه نجات دهنده! بلکه مسافریست که در چرخه زندگی پابه پای من و با خستگی راه میسپرد! خوب زندگی کردن یعنی ابتدا آنچه را که ضروریست اراده کنی وسپس آنچه را اراده کردهای دوست بداری!