نظر سعیده بیدشکی برای کتاب نیمهی تاریک مامان

نیمهی تاریک مامان
سعیده بیدشکی
۱۴۰۱/۱۰/۰۷
13
اثر خیلی جالبی بود بلایت ک گوینده داستان هستی مادر هست که بانقشش غریبه هست ولی خیلی سعی خودشو میکنه ولی از اون طرف مادر ش وقتی بچه بوده ولش کرده رفته زندگی مادر و مادر بزرگش هم در خلال داستان به اون میپردازد اونها هم با مادر بودن غریبه بودن هدفهای دیگه داشتن به غیراز مادر بودن مثلا سیسیلیامیخاد شاعر بشه ولی ناخواسته مادر میشه و اینی دگرگونی در شخصیت اون شکل میگره ک نمیتونه مادر خوبی بشه بعد هم میذاره و میره و بلایت دختر سیسیلی ک بی مادر بزرگ شده و الان هم مادر شده نمیدونه چکار کنه چطوری از بچهاش مراقبت کنه و همسرش در مقابل اونی مادر بی نقص داشته و توقع داره همسر خودش همی مادر بی نقص باشه برای بچهاش اما بلایت براش سخته میخواد نویسنده بشه به آرزوهایش برسه اما مادر بودن سختترین کار دنیا هست نمیشه تمام وقت و تمرکز بلایت رو میگیره و اون میخواد مادر بی نقصی باشه مثل مادر فاکس چون عاشق فاکس هست بهش اعتماد داره، اون دختر دار میشه واویلت بچه سرکش هست برای بلایت سخته خوب نمیتونه دخترش و درک کنه و این حس و بهش انتقال میده و بار دیگه امتحان میکنه این بار پسر و تمام عاشقش رو میذاره و موفق میشهی مادر عالی بشه و دخترش کم کم به طرفش میاد و دوتا بچهاش را با تمام وجود حس میکنه تا بار اتفاق پسرش رو از دست میده دوباره همه چی خراب میشه و ازبین میره افسرده میشه دیگه شوهرش ناامید میشه دنبالی شریک بی نقص میگرده برای خودش وی مادر برای دخترش و این اتفاق میافته وی زندگی دیگه برای خودش تشکیل میده شب کریسمس بلایت تنها پشت شیشهی خانواده خوشبخت و با حسرت نگاه میکنهی مادر شیک و پدر بااحساسی دختر خوب و خوشگل وی پسر کوچولو بامزه روزی خودش اینا رو داشت ولی همه از دستش رفتن...
هیچ پاسخی ثبت نشده است.