کتاب قشنگی بود
شخصیت داستان خیلی عجیب بود
بعضی موقعها دوست داشتی بجاش حرف بزنی یا ازش دفاع کنی
در کل قضاوت دیگران رو هم میگفت
و اشاره به پوچ گرایی و سرد بودن زندگی از دیدگاه این شخصیت رو نشون میداد
دوست دخترش گفت ازدواج کنیم اینم الکی گفت ازدواج کنیم مگه میخواهد چی بشه
یه فضای خاصی داشت
تحصین میکنم این سبک نوشتنو اما اخرش خیلی شوکه شدم و کل حرف نویسنده در بخش اخر صحبتاش با کشیش بو باید دوسهبار خودم گوشش کنم..
شخصیت داستان خیلی عجیب بود
بعضی موقعها دوست داشتی بجاش حرف بزنی یا ازش دفاع کنی
در کل قضاوت دیگران رو هم میگفت
و اشاره به پوچ گرایی و سرد بودن زندگی از دیدگاه این شخصیت رو نشون میداد
دوست دخترش گفت ازدواج کنیم اینم الکی گفت ازدواج کنیم مگه میخواهد چی بشه
یه فضای خاصی داشت
تحصین میکنم این سبک نوشتنو اما اخرش خیلی شوکه شدم و کل حرف نویسنده در بخش اخر صحبتاش با کشیش بو باید دوسهبار خودم گوشش کنم..