یکی از بهترین رمانهایی که خواندم. شخصیت کونتین (برادر) خیلی فیلسوف مآبانه بود.
شبیه ایوان در برادران کارامازوف.
شخصیت کدی طغیانگری بود که نهایتاً سقوط کرد، شبیه شخصیت پردازیهای کامو از افسانه سیزیف تا سقوط.
اما کم بهش پرداخته شد به نظر من.
جاسون شخصیت مشابه با راسکولنیکف داشت و علی رغم زمینه سازی برای ضدقهرمان بودن، انسانی شدیداً انسانی بود.
قهرمان داستان کدی نبود بلکه محور داستان کدی بود و قهرمانان حول این محور بودن، از نظر من کونتین، جاسون بنجی و دیلسی قهرمانهایی بودن که باید با آثاری که کدی برجا گذاشته بود کلنجار میرفتن و این کلنجار رفتن و پاسخ متفاوت بود که از چهار زاویه روایت میشد.
شبیه ایوان در برادران کارامازوف.
شخصیت کدی طغیانگری بود که نهایتاً سقوط کرد، شبیه شخصیت پردازیهای کامو از افسانه سیزیف تا سقوط.
اما کم بهش پرداخته شد به نظر من.
جاسون شخصیت مشابه با راسکولنیکف داشت و علی رغم زمینه سازی برای ضدقهرمان بودن، انسانی شدیداً انسانی بود.
قهرمان داستان کدی نبود بلکه محور داستان کدی بود و قهرمانان حول این محور بودن، از نظر من کونتین، جاسون بنجی و دیلسی قهرمانهایی بودن که باید با آثاری که کدی برجا گذاشته بود کلنجار میرفتن و این کلنجار رفتن و پاسخ متفاوت بود که از چهار زاویه روایت میشد.