کتاب تخیلی و مملو از افسانههای محلی اروپای شرقی هست و گاهی با تغییر داستانها و افسانههای معروف داستان جذاب تر میکنه مثل داستان سفید برفی که روایت جدید و متفاوت! خیلی متفاوت بیان میکنه یا مثل افسانه جذاب دیو و دلبر که بسیار تراژدیک و خونین تموم میشه نه با پایان معمول که آخرش همه چیز ختم به خیر میشه...
شخصت ویچر علا رقم ادعای نویسنده که فاقد احساسات هست مملو از احساسات غنی انسانی هست و خودش را مقید به رعایت اصول اخلاقی میکنه و در نهایت سعی داره به همه کمک کنه و دلسوز هست و از ننه کا به عنوان راهنما در این مسیر کمک میگیره مثل مادر معنوی و حتی سعی داره عشق به یک جادوگر را به خودش و ینیفر ثابت بکنه و گوینده حق مطلب را با اجرای خویش ادعا کرده و لحن جالبی در صدای گرالت داره و سعی میکنه سردی شخصیت ویچر دا در صدا القا کند و من بسیار لذت بردم فقط تا اینجا داستانها ما مربوط بیان شدن و به هم بی ربط بودن تا ببینم. در جلدهای بعدی چه اتفاقی خواهد افتاد
شخصت ویچر علا رقم ادعای نویسنده که فاقد احساسات هست مملو از احساسات غنی انسانی هست و خودش را مقید به رعایت اصول اخلاقی میکنه و در نهایت سعی داره به همه کمک کنه و دلسوز هست و از ننه کا به عنوان راهنما در این مسیر کمک میگیره مثل مادر معنوی و حتی سعی داره عشق به یک جادوگر را به خودش و ینیفر ثابت بکنه و گوینده حق مطلب را با اجرای خویش ادعا کرده و لحن جالبی در صدای گرالت داره و سعی میکنه سردی شخصیت ویچر دا در صدا القا کند و من بسیار لذت بردم فقط تا اینجا داستانها ما مربوط بیان شدن و به هم بی ربط بودن تا ببینم. در جلدهای بعدی چه اتفاقی خواهد افتاد