کتاب دور از ذهن و واقعیت و خیالاتی بود
از اسمهای ایرانی استفاده شده بود که شاید از هزار نفر یکی این اسمش باشه گشتاسب یا سپیتا دایاکو و دایان😑 اما فضا سازی انگار اصلا ایران نبودن و مال کشور دیگهی هستن
مثال شبی که برایه اولین بار رفتن خونه سپیتا اون گف که موهاشو به یک طرف زد و اماده شده بود یعنی اصلا روسری سرش نکرده بود و چه جوری داخل سازمان دولتی کار میکرد؟
یا اونجای که تویه رستوران گف موهام به ساعت گشتاسب گیر کرد
و اینکه چرا باید تمامه نقش اولهای داستانهای ایرانی بی پدر مادر باشن
و بیشتر افراد داخل رمانها و نقش اولها چشمانی ابی داشته باشن؟
یکمم رمان غلط املائی داشت
از اسمهای ایرانی استفاده شده بود که شاید از هزار نفر یکی این اسمش باشه گشتاسب یا سپیتا دایاکو و دایان😑 اما فضا سازی انگار اصلا ایران نبودن و مال کشور دیگهی هستن
مثال شبی که برایه اولین بار رفتن خونه سپیتا اون گف که موهاشو به یک طرف زد و اماده شده بود یعنی اصلا روسری سرش نکرده بود و چه جوری داخل سازمان دولتی کار میکرد؟
یا اونجای که تویه رستوران گف موهام به ساعت گشتاسب گیر کرد
و اینکه چرا باید تمامه نقش اولهای داستانهای ایرانی بی پدر مادر باشن
و بیشتر افراد داخل رمانها و نقش اولها چشمانی ابی داشته باشن؟
یکمم رمان غلط املائی داشت