🍁بعد از مردی با کبوتر و معنای زندگی ام، این کتاب از گاری رو خوندم. جمع بندی: قلابی: داستان جوانی موفق بنام سین با زن زیبا وجوانش آلفیراست. سین میگوید: ونگوک اتون قلابی ا! شعار ‘اصل بودن’ دین منه! داستان توی اتاق فکر حراجی نقاشیهای معروف توی نمایشگاه نیویورک پیش میره. در میان تمام تابلوهای اصل، فقط تابلو قلابی ونگوک با خریدن کارشناسها توسط فردی بنام ‘بارتا’ دربین این تابلوها بود. اوج داستان اونجاست که سین توسط بارتا نفهمه که زنش هم عملهای زیادی روی صورتش داشته و اون هم نسخه اصلی نیست!
قدرت و شرافت: داستان سه رومانیایی (پانایی، آدریان، و فدور) و یه آلمانی (کوپف) است که در روستایی زیبا بنام پلفسکی ا. اونها میخوان شبانه چاههای نفتی که حالا در دست تسخیرشدگان آلمانی هست رو با دینامیت بسوزانند!
برگی از تاریخ: داستان رئیس حکومت صربستان و جوانی روزنامه نگار به نام زئونار ا که در زمان جنگ المانها در صربستان تصویر شده. آنها روحهایی هستن که در آسمان فقط سناریوی جنگ رو مرور میکنند که مجبور به خودکشی شدهاند تا به دست اشغالگرها نیافتند!
زمینیها: قبل از جنگ در هامبورگ اتفاق زیبایی رو بین یه دختر ۲۰ ساله و پیرمردی به تصویر میکشه که بسیار تأمل برانگیزه. اونها غریبه ن، اما دختر بر اثر شوک جنگ ترسیده و کور شده، پس پیرمرد حمایتش میکنه. ولی راننده کامیون دیگهای به اون تعرض میکنه! اما در نهایت هردوکنار هم میمونن.
عود: داستان سفیری فرانسوی بنام کونت. دوو. نون. بود. کنت رابطهی زناشویی صمیمی نداشت! او به همراه خانواده چند سالی بود که در بسفوروس-ترکیه بود. عود اسم ساز لوت بود که در اصل العود ا. سفیر عود رو میمیخره. نوای عود اون خانواده رو درنهایت مجدد به زندگیدلگرم میکنه.
قدرت و شرافت: داستان سه رومانیایی (پانایی، آدریان، و فدور) و یه آلمانی (کوپف) است که در روستایی زیبا بنام پلفسکی ا. اونها میخوان شبانه چاههای نفتی که حالا در دست تسخیرشدگان آلمانی هست رو با دینامیت بسوزانند!
برگی از تاریخ: داستان رئیس حکومت صربستان و جوانی روزنامه نگار به نام زئونار ا که در زمان جنگ المانها در صربستان تصویر شده. آنها روحهایی هستن که در آسمان فقط سناریوی جنگ رو مرور میکنند که مجبور به خودکشی شدهاند تا به دست اشغالگرها نیافتند!
زمینیها: قبل از جنگ در هامبورگ اتفاق زیبایی رو بین یه دختر ۲۰ ساله و پیرمردی به تصویر میکشه که بسیار تأمل برانگیزه. اونها غریبه ن، اما دختر بر اثر شوک جنگ ترسیده و کور شده، پس پیرمرد حمایتش میکنه. ولی راننده کامیون دیگهای به اون تعرض میکنه! اما در نهایت هردوکنار هم میمونن.
عود: داستان سفیری فرانسوی بنام کونت. دوو. نون. بود. کنت رابطهی زناشویی صمیمی نداشت! او به همراه خانواده چند سالی بود که در بسفوروس-ترکیه بود. عود اسم ساز لوت بود که در اصل العود ا. سفیر عود رو میمیخره. نوای عود اون خانواده رو درنهایت مجدد به زندگیدلگرم میکنه.