نظر M mohamadi برای کتاب صوتی ماهی و جفتش

ماهی و جفتش
M mohamadi
۱۴۰۱/۰۹/۱۶
10
جادهای رو در نظر بگیرید که تعداد سرعت گیرهای بسیار زیادی رو در سطحش قرار دادند، این سرعت گیرها هدفشون اینه شما سرعتتون رو در موقعیتهای حساس کم کنید، متن و نوشتار ابراهیم گلستان هم پر از سرعت گیرهایی هست که خواننده را وادار به تأمل میکند. گلستان از روشهای خاصی برای خلق این سرعت گیرها و همچنین تکرار مفاهیم در غالبهای مختلفی بهره میگیرد. در داستان کوتاه ماهی و جفتش، فرد بزرگسالی که ذهنیت خود را با واقعیت و عینیت اشتباه گرفته و برای برداشت ذهنی و اشتباه خود از واقعیت، کلمات و جملات و شاعرانگیها میبافد و علت یابی میکند را اینگونه توصیف میکند؛ اکنون سرهایشان کنار هم بود، و دم هایشان از هم جدا بود. بسیار دیده بود، در همه جا، و هرگز این همه هماهنگی ندیده بود، چشمک ستارهها همیشه اینهمه باهم نبود، اما بارانگردش هماهنگ از همدمی بود، یا هماهنگی از همدمی بود.. یا شاید همزاد بودند. زیباترین جمله در توصیف ذهن گرایی مرد را اینگونه میبینم؛ «پسندید بشوند ماهی نوایی دارد» راه ایجاد این تأمل کردن چیه سختگلستان آرایش کلمات را بهم میریزد تا خواننده را به تامل و تفکر وارد. اما مواجه مرد با واقعیت و از هم پاشیدگی پندار رو را در مواجه با کودکی خردسال به نمایش میگذارد که کودک اگرچه آنقدر کوچک است که باید او را در آغوش گرفت و بالا برد و ماهی را به او نشان داد. اما کودک همانند فرد بزرگسال گرفتار پندار و بافتههای ذهنی نیست.. و این هنرمندانهترین صورت از بکارگیری ابزار قیاس است برای مقابل هم قرار دادن، خیال و توهم در برابر واقعیت.. «اما باران شاید باران»
هیچ پاسخی ثبت نشده است.