نظر 📚الناز محمدی📚 برای کتاب صوتی اندوه

اندوه
آنتون چخوف، علی شمسی
۷۹۳ رای
📚الناز محمدی📚
۱۴۰۱/۰۹/۱۶
🍁 بعد از داستانهای تمشک‌تیغ دار و‌شرط بندی این کتاب رو خوندم و تا اینجا از همش لذت بردم. در کل داستان کوتاه و‌عمیقی‌بود و منو به فکر واداشت. به نظر من، نقش اول داستان که اسمش یوآن بود و‌درشکه چی بود، دو تا درد داشت؛ یکیش از دست دادن پسرش توی هفته گذشته، و دومی تنهایی و بی کسی. مه به نظر من مشکل دوم برای یوآن حتی بولدتر و دردناک‌تر از مصیبت اول‌اش است!
درشکه چی جوان چندین بار سعی می‌کند تا با مسافرانش سرصحبت را باز کند و راجع به مرگ پسرش صحبت کند. آن هم با نظم و ترتیب که چه شد و چگونه پسرش فوت کرد!
یوهان که فکرهایش در تنهایی هر چیزی هست به جز پسرش، به اصطبل کنار اسب‌اش می‌رود!
مکالمه‌ی صمیمی ش با اسب‌اش منو یاد شخصیت نیکیتا توی کتاب ارباب و بنده از لئو تولستوی انداخت! و نهایتا هم اسب رو از هر گوشی امین تر و مشتاق تر یافت، و کل غصه‌ها ‌و‌ قصه هاش‌و برای اون اسب زبون بسته گفت و خودشو تخلیه کرد!
بماند اینکه منم با وجود اینکه تنها نیستم، اما خیلی اوقات با سگم حرف میزنم و مطمئن هستم که اون هم کامل میفهمه که من چی میگم!
یه اصطلاح جالب روسی هم به کار برد زمانی همه می‌خواست عدم باورپذیری حرف دوستشو بگه، اون گفت، اینقد حرفات راسته که بگی موش سرفه میکنه!!! جالب بود. درحالیکه ما ترک‌ها معادلشو‌ میگیم اینقد حرفات راسته که بگی یه مرغ پخته توی‌ دیگ بهت لبخند بزنه!
اجرای گوینده رو هم بی ایراد دیدم و بهشون خسته نباشید میگم. ممنونم دوست عزیزم کتابراه ☘️
هیچ پاسخی ثبت نشده است.
👋 سوالی دارید؟