کتاب بیمار خاموش رو لاجرعه سر کشیدم و دیدن اسم بیمار خاموش وسوسه م کرد این کتاب رو بخونم.
غافلگیریای که در بیمار خاموش بود مجابم کرده بود هر لحظه منتظرِ هر اتفاقی، در دوشیزگان باشم! اما باز غافلگیر شدم. عناصر مشترک در هر دو داستان، عشق و قتل بود و اینکه در هر دو داستان یکی از شخصیتهای اصلی روان درمانگر بود جزییات بیشتر داستان رو لو میده به همین مقدار اکتفا میکنم.
دیگه اینکه بیمار خاموش برام خیلی جذابتر بود شاید به این خاطر که دفعهی اولم بود از این نویسنده کتابی میخوندم و با قلم و سبکش نا آشنا بودم.
غافلگیریای که در بیمار خاموش بود مجابم کرده بود هر لحظه منتظرِ هر اتفاقی، در دوشیزگان باشم! اما باز غافلگیر شدم. عناصر مشترک در هر دو داستان، عشق و قتل بود و اینکه در هر دو داستان یکی از شخصیتهای اصلی روان درمانگر بود جزییات بیشتر داستان رو لو میده به همین مقدار اکتفا میکنم.
دیگه اینکه بیمار خاموش برام خیلی جذابتر بود شاید به این خاطر که دفعهی اولم بود از این نویسنده کتابی میخوندم و با قلم و سبکش نا آشنا بودم.