این کتاب اولین کتاب از نوشتههای ژول ورنه که من خوندم و با خودم میگم: رفیق چرا انقد دیییر؟
حقیقتاً اون قدیمترا، اسم ژول ورن رو که جایی میدیدم یه تصور خواب آوری از کتاباش داشتم و میگفتم هرچقدم کتاباش علمی تخیلی باشه ولی کهنه شده، به درد زمانهی ما نمیخوره. ولی این اواخر که کتابو خوندم فهمیدم اصلاً بحث کهنه و نو بودن مطرح نیست. جذابیت این کتاب اتفاقاً تو دِمُدِگیشه. بیان ژول ورن و قصه گوییش خیلی با نمکه و لحظهای حوصله آدمو سر نمیبره. شاید اونقدرا پرمغز نباشه ولی دلچسبه و شیرین. خیلی زیاده گوئی نمیکنه و اطلاعات فوقالعاده تمیز و موشکافانهای از دنیا و کشورهایی که سر راه ماجراجویی فیلیاس فوگ قرار دارند میده. گاه و بیگاه به کشورها و رسوم مختلف طعنه میزنه که گاهی این طعنه زدنها رنگ و بوی تعصب میگیره و کمی آزاردهنده میشه ولی در نهایت یه داستان حال خوش کُنَک تحویلت میده با یه پایان تمیز با ته مایهی علمی و فردای روزی که کتابو تموم میکنی بدون شک دلت برای فیلیاس فوگ و پاسپارتو تنگ میشه و با خودت میگی کاش دوباره بخونمش...
حقیقتاً اون قدیمترا، اسم ژول ورن رو که جایی میدیدم یه تصور خواب آوری از کتاباش داشتم و میگفتم هرچقدم کتاباش علمی تخیلی باشه ولی کهنه شده، به درد زمانهی ما نمیخوره. ولی این اواخر که کتابو خوندم فهمیدم اصلاً بحث کهنه و نو بودن مطرح نیست. جذابیت این کتاب اتفاقاً تو دِمُدِگیشه. بیان ژول ورن و قصه گوییش خیلی با نمکه و لحظهای حوصله آدمو سر نمیبره. شاید اونقدرا پرمغز نباشه ولی دلچسبه و شیرین. خیلی زیاده گوئی نمیکنه و اطلاعات فوقالعاده تمیز و موشکافانهای از دنیا و کشورهایی که سر راه ماجراجویی فیلیاس فوگ قرار دارند میده. گاه و بیگاه به کشورها و رسوم مختلف طعنه میزنه که گاهی این طعنه زدنها رنگ و بوی تعصب میگیره و کمی آزاردهنده میشه ولی در نهایت یه داستان حال خوش کُنَک تحویلت میده با یه پایان تمیز با ته مایهی علمی و فردای روزی که کتابو تموم میکنی بدون شک دلت برای فیلیاس فوگ و پاسپارتو تنگ میشه و با خودت میگی کاش دوباره بخونمش...