بد نبود راستش شروع خیلی خوبی داشت خیلی مشتاق بودم داستان و دنبال کنم. هیجان داشتم ولی پایان بیمزهای بود. اصلا انتظارش و نداشتم و نفهمیدم چرا. موضوع جالبی بود ولی خاطره در خاطره تعریف کردن آن جالب نبود. بهتر بود اصل داستان با محوریت لیا باشد ولی از زبان او نباشد.
گرچه لیا با این که شخصیت اصلی به شمار میامد اما عملا اغلب اوقات این گوشه و آن گوشه بود و خاطرات میخواند حتی در بحبوحه جنگ با جهش یافته ها!
قسمتهایی از داستان قابل پذیرش برای خواننده نیست، نویسنده هرجا کم آورده در اصول خودش دستکاری کرده، جهش یافتهها گذشته خودشون و یادشون بود اعم از زارگون، مرگاس یا حتی هلگا. همگی میدانستند قبل از جهش یافتن که بودند الاّ آلفا!؟
از طرفی چه مقدار دارو بوده که حدود
۸۰ سال هلگا توانسته از آن برای تغییر هزاران انسانها به جهش یافتهها استفاده کند و تمام نشود!
خیلی جاها جملهها تکرار میشد انگار گوینده جمله را اشتباه میخواند و اصلاح میکرد و یا با لحنی متفاوت میخواند
بسیاری از گویندگان اصلا احساس لازم درون صدایشان شنیده نمیشد مخصوصا گوینده شخصیت "لیا" که یکی از گویندگان اصلی داستان به شمار میاد. اصلا تفاوتی بین لحن صدایی که داستان را تعریف میکند با زمانی که فریاد میزند، با عصبانیت حرف میزند، میترسد یا... وحود ندارد و حسی که لازم است از شنیدن داستان به شنونده منتقل نمیشود. فکر کنم اگر نسخه متنی این داستان را خوانده بودم، بیشتر فضای داستان را احساس میکردم تا گوش کردن نسخه صوتی.
افکتهای صدا در داستان خوب بود ولی صدایشان بیش از حد بلند بود و گاهی اغراق آمیز خصوصا صدای نفسها، و این باعث میشد گاهی صدای گوینده به راحتی شنیده نشود. به نوعی بلند تر از صدای گوینده بود
وانیا نظافت
۱۴۰۳/۰۵/۱۵
برای اون مقدار دارویی که میگید بعد از ۸۰ سال تموم میشه جویندهی دو رو بخونید
گرچه لیا با این که شخصیت اصلی به شمار میامد اما عملا اغلب اوقات این گوشه و آن گوشه بود و خاطرات میخواند حتی در بحبوحه جنگ با جهش یافته ها!
قسمتهایی از داستان قابل پذیرش برای خواننده نیست، نویسنده هرجا کم آورده در اصول خودش دستکاری کرده، جهش یافتهها گذشته خودشون و یادشون بود اعم از زارگون، مرگاس یا حتی هلگا. همگی میدانستند قبل از جهش یافتن که بودند الاّ آلفا!؟
از طرفی چه مقدار دارو بوده که حدود
۸۰ سال هلگا توانسته از آن برای تغییر هزاران انسانها به جهش یافتهها استفاده کند و تمام نشود!
خیلی جاها جملهها تکرار میشد انگار گوینده جمله را اشتباه میخواند و اصلاح میکرد و یا با لحنی متفاوت میخواند
بسیاری از گویندگان اصلا احساس لازم درون صدایشان شنیده نمیشد مخصوصا گوینده شخصیت "لیا" که یکی از گویندگان اصلی داستان به شمار میاد. اصلا تفاوتی بین لحن صدایی که داستان را تعریف میکند با زمانی که فریاد میزند، با عصبانیت حرف میزند، میترسد یا... وحود ندارد و حسی که لازم است از شنیدن داستان به شنونده منتقل نمیشود. فکر کنم اگر نسخه متنی این داستان را خوانده بودم، بیشتر فضای داستان را احساس میکردم تا گوش کردن نسخه صوتی.
افکتهای صدا در داستان خوب بود ولی صدایشان بیش از حد بلند بود و گاهی اغراق آمیز خصوصا صدای نفسها، و این باعث میشد گاهی صدای گوینده به راحتی شنیده نشود. به نوعی بلند تر از صدای گوینده بود