باسلام و درود
کودکی من با ماهی سیاه کوچولوی صمد بهرنگی سپری شد، ماهی سیاه کوچولویی که به اندازه تمام ساکنان دریا عاقل بود، میخواست تا زنده هست زندگی بکند و دنیارا ببیند، از مردن نمیترسید اما از بیهوده زیستن متنفربود، اما همیشه این سوال برایم بود که این همه عقل و درایت را چگونه بدست آورده بود؟ همیشه هم دلم میخواست داستان ماهی سیاه کوچولو یه جور دیگه تمام بشه اما الان که دوباره این داستان را میخوانم اینکه یه ماهی سیاه کوچولوی دیگه در آخر داستان بوجود آمده شاید بهترین پایان داستان صمد بهرنگی باشه، اما آیا این صمد بهرنگی همان ماهی سیاه کوچولو نبود؟ یا حق
کودکی من با ماهی سیاه کوچولوی صمد بهرنگی سپری شد، ماهی سیاه کوچولویی که به اندازه تمام ساکنان دریا عاقل بود، میخواست تا زنده هست زندگی بکند و دنیارا ببیند، از مردن نمیترسید اما از بیهوده زیستن متنفربود، اما همیشه این سوال برایم بود که این همه عقل و درایت را چگونه بدست آورده بود؟ همیشه هم دلم میخواست داستان ماهی سیاه کوچولو یه جور دیگه تمام بشه اما الان که دوباره این داستان را میخوانم اینکه یه ماهی سیاه کوچولوی دیگه در آخر داستان بوجود آمده شاید بهترین پایان داستان صمد بهرنگی باشه، اما آیا این صمد بهرنگی همان ماهی سیاه کوچولو نبود؟ یا حق