نظر محمدرضا برای کتاب بیخانمان

بیخانمان
محمدرضا
۱۴۰۱/۰۸/۲۵
02
این اثر زیبا از آقای هکتور مالو که با استقبال زیادی در جهان مواجه شده است تا جایی که حتی فیلمهای آن نیز به فروش میرود. این داستان از جایی شروع میشود که دختری به نام پرین پدرش را از دست میدهد و با مادر بیمارش با الاغی که دارد و یک گاری از راه عکاسی نان در میآورند. اما در یک پاییز بارانی مادر پرین در مسافر خانهای میان راهی میمیرد و او دیگر تنهای تنها میشود و مجبور است خودش گلیمش را از آب بیرون بکشد، سر انجام تمام دارایی هایش را میفروشد و به راه میافتاد. او تک و تنها و تنها یک مدرک دارد که پدرش که بوده و باید خودش را به روستای پدربزرگش برساند تا به همه ثابت کند که که بوده است و از چه جایگاه اجتماعی بالایی برخوردار بوده است. از این جهت به راه میافتد و از پاریس و چند شهر دیگر میگذرد تا به مقصد مورد نظرش میرسد. او ابتدا هیچ چیز ندارد و با اندک پولش اتاقی کرایه میکند و به عنوان کارگر در کارخانه استخدام میشود، او پس از مدتی که مترجم آن شهر بیمار میشود به عنوان مترجم میرود و یواش یواش جایگاه اجتماعی او بهتر و بهتر میشود. اما باید گفت که او اسم خود را به همه دروغ گفته بود تا مبادا هویتش معلوم شود. سر انجام او دستیار اعظم پدربزرگش میشود و نام واقعی خود را میگوید و پدربزرگش بسیار خوشحال میشود. پدربزرگ پرین نیز چند بیماری داشت که با این خبر مسرت بخش دکتر به او میگوید که با این روحیه عملهای آب مروارید چشم شما موفقیت آمیز خواهد بود. توصیه میکنم که حتما این داستان را مطالعه کنید.
هیچ پاسخی ثبت نشده است.