نظر امیرحسین فراهانی برای کتاب صوتی زنده به گور

زنده به گور
امیرحسین فراهانی
۱۴۰۱/۰۸/۲۰
21
با سلام تحلیل من درباره داستان اول «زنده به گور» شخصیتی که در این کتاب وجود دارد به پوچی رسیده است و برای زندگی و هرکار دیگری هیچ دلیلی نمیبیند، زنده ماندن برای این فرد بی فایده و تکرار مکررات است و هر لحظه برای او دردی تازه است و این میشود که به دنبال تمام کردن کار خویش است. اما داستان اینجا تمام نمیشود، بلکه تلاشهاب ناکام او برای خودکشی، درد او را تشدید میکند. خسته جان داستان وقتی تلاشهای خود را بیهوده میبیند حتی نسبت به مرگ هم سرد میشود. جالب این است این فرد آزادانه مطالبی را که در گوشه ذهن و روح او خاک گرفته به زبان قلم میگوید، کاری که اکثر افراد از آن میترسند و به بهانههای مختلف از آن فراریاند. اما من این آزادی را میپسندم و این رفتار را طبیعی و درست میدانم و از زندگی و رفتار بی پایه و اساس اکثر انسانها متعجب هستم. تایید من همین حد کافی است لکن برای ادامه راه، نه... حیوانی که زخمی شده در تلاش است تا زخم خود را تسکین بدهد و در روند بهبود آن تسریع ببخشد. در بدبینانهترین حالت مثل انسان داستان ما، مثل همان حیوان زخمی است که حتی اگر از فکر و اندیشه و... بهره مند نباشد از روی همین غریزه به دنبال درمانی میگردد. وجود مشکلات در زندگانی انسان امری بدیهی و همیشگی است اما اینکه چگونه در برابر این مشکلات رفتار کنیم به انتخاب خود ماست. مبارزه یا تسلیم و شکست؟ (این خلاصهای از زخم و مرهم داستان زنده به گور است.)
هیچ پاسخی ثبت نشده است.