نظر م ف برای کتاب صوتی بر شانه‌های زخمی ایل

بر شانه‌های زخمی ایل
محمود عطایی، مریم نظامی نژاد
۷۷۷ رای
م ف
۱۴۰۱/۰۸/۲۰
موضوع انتخابی نویسنده خیلی خود بود دستشون درد نکنه ولی یکسری مسائل به نظر پختگی لازمو نداشتمثلا راجع مرگ و میر گوسفندان زیادی اغراق شده بود، مگر چند باردر سال برسر گوسفندان بلا و مریضی میاد؟ اگر بر فرض هم یک سال همچین اتفاقی بیفته، با وجود این همه مرگ و میر، سر هر اتفاقی، مردم ایل کلی گوسفند قربانی میکردند، جدا از هدیه دادنها و مالیات! فکر کنم سرعت زاد و ولد گله‌های این ایل بسیار زیاد بود که ته ماجرا هنوز گوسفند داشتند. ماجرای عاشق شدن حنا هم، سرسری نگاشته شده بود یک نظر میبینه عاشق میشه، حتی اشاره‌ای هم نمیشه که غریبه آیا احساسی به حنا پیدا کرده یا نه، بعد غربیه شهریار را میبره برای مداوا، چند ماه خانواده‌اش پرستاری‌اش میکنند برمیگرده کلی عزت و احترام، بعد یهو باز سروکله‌اش بعد طلاق حنا پیدا میشه سه سوته تصمیم میگیره حنا را عقدکنه ببره! درحالیکه در داستان هنوز غریبه است. بدون اینکه اشاره بشه آیا این همون کسیه که حنا درگیرش شده، کالا تو شهر هم دختر و اینجوری شوهر نمیدن! مادر که اصلا حرف حنا را نمیفهمه بعد عموی از راه رسیده کل احساس حنا را درک کرد! پدر هم نه به اون همه احترامی که به غریبه میگذاشت نه به این که یهو بیچاره را کشت! برای طلاق حنا اینقدر غیرتی نشد که دخترشو بکشه برای ازدواجش اینکارو کرد؟ بعد چرا غریبه‌ای که بهش مدیون بود و کشت! ضمن تشکر از راوی داستان، باید بگم صداشون به درد همچین داستانی نمیخورد و خیلی با طمانینه و بدون حس لازم داستانو میخوندن من اول فکر کردم نکنه داستان کودکانه است! صداگذاری ایده خوبی بود ولی کیفیت نداشت خیلی بلندتر از صدای راوی بود چون با هندزفری گوش میکردم باید حواسم بود که موقع افکتها صدا رو کمتر کنمیکجا هم در شادی آوای مرگ برادر پخش شد!
هیچ پاسخی ثبت نشده است.
👋 سوالی دارید؟