کتاب رمان ایرانی خوبی بود به خواندنش میارزد.
رمان سالتو داستان نوجوان فقیری که درحومه تهران زندگی میکند و به ورزش کُشتی علاقمند است و باحمایت یک غریبه در کشتی پیشرفت میکند اما گرفتار حوادث دیگری میشود...
نویسنده با هوشمندی و با نسبت دادن ویژگیهای یک قربانی به سیاوش تا آخرین صفحات کتاب، حتی زمانی که قهرمان داستانش به یک ضدقهرمان بدل میشود، نفرت خواننده را نسبت به او برنمیانگیزد. سالتو داستان یک شهر است.
در داستان سالتو به فقر و حاشیه نشینی پرداخته شده. روایت زندگی کودکان کار و خیابان تا دنیای پیچیده قاچاقچیان موادمخدر.
به اختلاف طبقاتی، زندگی حاشیهنشینان و نابرابریها، ناراستیها و تاریکیهای شهری میپردازد.
بخشهایی از کتاب؛ زمانی که نادر مثالهایش را از دانش جانور شناسی بیان میکند خیلی جالب است.
از متن کتاب:
«دیدن سالتو در کشتی آزاد مثل دیدن نهنگ سفید است در اقیانوس، یک فن کمیابِ اصیل که کمتر کسی حتی تمرینش میکند. سالتو اسطورهی فراموششدهی کشتی است، نماد قدرت و سرعت و از آنها مهمتر نماد بزرگی. تابهحال سالتو نخوردهام اما شک ندارم درد ویرانکنندهای دارد، نه از آن دست دردهایی که عصبها به مغز منتقل میکنند. دردِ شکست دارد. از تْو، درد خرد شدن غرور یک ورزشکار مغرور. سالتو راه یکطرفهای به طرق شکست است.»
باتشکر از کتابراه
رمان سالتو داستان نوجوان فقیری که درحومه تهران زندگی میکند و به ورزش کُشتی علاقمند است و باحمایت یک غریبه در کشتی پیشرفت میکند اما گرفتار حوادث دیگری میشود...
نویسنده با هوشمندی و با نسبت دادن ویژگیهای یک قربانی به سیاوش تا آخرین صفحات کتاب، حتی زمانی که قهرمان داستانش به یک ضدقهرمان بدل میشود، نفرت خواننده را نسبت به او برنمیانگیزد. سالتو داستان یک شهر است.
در داستان سالتو به فقر و حاشیه نشینی پرداخته شده. روایت زندگی کودکان کار و خیابان تا دنیای پیچیده قاچاقچیان موادمخدر.
به اختلاف طبقاتی، زندگی حاشیهنشینان و نابرابریها، ناراستیها و تاریکیهای شهری میپردازد.
بخشهایی از کتاب؛ زمانی که نادر مثالهایش را از دانش جانور شناسی بیان میکند خیلی جالب است.
از متن کتاب:
«دیدن سالتو در کشتی آزاد مثل دیدن نهنگ سفید است در اقیانوس، یک فن کمیابِ اصیل که کمتر کسی حتی تمرینش میکند. سالتو اسطورهی فراموششدهی کشتی است، نماد قدرت و سرعت و از آنها مهمتر نماد بزرگی. تابهحال سالتو نخوردهام اما شک ندارم درد ویرانکنندهای دارد، نه از آن دست دردهایی که عصبها به مغز منتقل میکنند. دردِ شکست دارد. از تْو، درد خرد شدن غرور یک ورزشکار مغرور. سالتو راه یکطرفهای به طرق شکست است.»
باتشکر از کتابراه