نگارش کتاب و بخشهای واقعی خیلی جذاب بودن بخشهایی که نویسنده با تخیل خودش نوشته میتونست جذابتر و بهتر باشه. در این رمان دو بار خیانت اتفاق افتاد و در هردو ماجرا نویسنده طوری بازگویی کرد که طرف مقابلی که خیانت دیده مقصر بوده و یه جاهایی یادم میرفت که نویسنده یک زنه! و جالبتر اینکه اونی که خیانت دیده معذرت خواهی هم کرد!
و شخصیت اصلی داستان اصلا آدم اسطورهای نبود کسی که نه خواهر و مادر و نه همسر و فرزندانش براش اهمیت نداشتن چطور میتونست عاشق باشه اونم به این شدت!
فقط اتفاقاتی که برای خانواده رومانوف اتفاق افتاد جذاب و تاثیر گذار بود
و شخصیت اصلی داستان اصلا آدم اسطورهای نبود کسی که نه خواهر و مادر و نه همسر و فرزندانش براش اهمیت نداشتن چطور میتونست عاشق باشه اونم به این شدت!
فقط اتفاقاتی که برای خانواده رومانوف اتفاق افتاد جذاب و تاثیر گذار بود