همیشه بزرگترین ترسم در مورد داعش و جنایت هاش بوده اما اینکه یه دختر با اون سن وارد اون همه وحشی گری بشه خیلی دردناکه
خیلی جاها با راوی گریه کردم، تا حالا هیچ کتابی به این اندازه روم تاثیر نگذاشته بود، این که از یه زندگی آروم و آغوش مادرت جدا بشی و وارد روزهای وحشتناکی بشی که حتی از یک لحظه بعدیت هیچ ترکی نداشته باشه واقعا دردناکه
خیلی خوشحال شدم که این دختران شجاع تونستن خودشون و نجات بدن و بی نهایت برای کاترین ناراحت شدم، خوشحالم که این کتاب و خوندم و با ایزدیها آشنا شدم چون حتی اسمشون هم نشنیده بودم،
خیلی جاها با راوی گریه کردم، تا حالا هیچ کتابی به این اندازه روم تاثیر نگذاشته بود، این که از یه زندگی آروم و آغوش مادرت جدا بشی و وارد روزهای وحشتناکی بشی که حتی از یک لحظه بعدیت هیچ ترکی نداشته باشه واقعا دردناکه
خیلی خوشحال شدم که این دختران شجاع تونستن خودشون و نجات بدن و بی نهایت برای کاترین ناراحت شدم، خوشحالم که این کتاب و خوندم و با ایزدیها آشنا شدم چون حتی اسمشون هم نشنیده بودم،