🍁جوجو مویز انگلیسی. نویسندهای معاصری که رمان هاش توی دل خیلیها از جمله ایرانیها جا باز کرده. من پیش از تو، من بعد از تو، و حالا هم این کتاب…
کتابی بود بسیار زیبا با یه ساختار خیلی مرتب و دلپسند و قابل فهم. موضوع اصلی کتاب درمورد مشکلات و چالشهای زناشویی هستش. و توی داستان دو زوج تازه رو داریم از دو طبقه مختلف جامعه که هر کدوم مشکلاتی متفاوت از جنس خودشون دارن. این قضیه منو یاد جملهای از لئو تولستوی توی کتاب آنا کارنیکا انداخت که میگفت؛ “خانوادههای خوشبخت همه به مثل هم اند، اما خانوادههای شوربخت هر کدام بدبختی خاص خود را دارند”. زوج اول لیو و دیوید هستند که یه زوج متوولی هستن که به مدت پنج روز برای ماه عسل به پاریس سفر کردن، و به دلیل مشغلههای کاری دیوید، مرتب بینشون توی این سفر کدورت پیش میاد. زوج دوم ادوارد و سوفی هستن. زوجی بسیار عاشق و خوش قلب با مشکلات فراوان اقتصادی. ادوارد نقاشی بود که برای خیلیها نسیه نقاشی میکرد. اون عمده کارش تصویر کردن زنها بوده و زندگی آزاد و بی محدودیتی تا قبل از ازدواج داشته. حالا اون با پادوی مغازهای ازدواج کرده و عاشق سوفی هستش. اون دو زن رو که قبلا برای اون مدل بودن رو به سوفی معرفی میکنه. یکی از اونها نامش میمی آینز بچر هست و شخصیتی منفی داره، اون به سوفی حرفایی میزنه که سوفی فکر کنه که ادوارد با اوگذشتهای داشته! اما مدل دیگه خیلی خوش قلبه و سوفی رو آگاه میکنه که ادوارد دوستش داره و اون هم باید زندگیشو دوست داشته باشه.
به نظر من اوج داستان در نهایت تصویر سوفی که ادوارد از روی عشق و ناراحتی کشیده و روی دیوار نمایشگاه نصب شده هستش که این دو زوج رو توی داستان به هم وصل میکنه…☘️
کتابی بود بسیار زیبا با یه ساختار خیلی مرتب و دلپسند و قابل فهم. موضوع اصلی کتاب درمورد مشکلات و چالشهای زناشویی هستش. و توی داستان دو زوج تازه رو داریم از دو طبقه مختلف جامعه که هر کدوم مشکلاتی متفاوت از جنس خودشون دارن. این قضیه منو یاد جملهای از لئو تولستوی توی کتاب آنا کارنیکا انداخت که میگفت؛ “خانوادههای خوشبخت همه به مثل هم اند، اما خانوادههای شوربخت هر کدام بدبختی خاص خود را دارند”. زوج اول لیو و دیوید هستند که یه زوج متوولی هستن که به مدت پنج روز برای ماه عسل به پاریس سفر کردن، و به دلیل مشغلههای کاری دیوید، مرتب بینشون توی این سفر کدورت پیش میاد. زوج دوم ادوارد و سوفی هستن. زوجی بسیار عاشق و خوش قلب با مشکلات فراوان اقتصادی. ادوارد نقاشی بود که برای خیلیها نسیه نقاشی میکرد. اون عمده کارش تصویر کردن زنها بوده و زندگی آزاد و بی محدودیتی تا قبل از ازدواج داشته. حالا اون با پادوی مغازهای ازدواج کرده و عاشق سوفی هستش. اون دو زن رو که قبلا برای اون مدل بودن رو به سوفی معرفی میکنه. یکی از اونها نامش میمی آینز بچر هست و شخصیتی منفی داره، اون به سوفی حرفایی میزنه که سوفی فکر کنه که ادوارد با اوگذشتهای داشته! اما مدل دیگه خیلی خوش قلبه و سوفی رو آگاه میکنه که ادوارد دوستش داره و اون هم باید زندگیشو دوست داشته باشه.
به نظر من اوج داستان در نهایت تصویر سوفی که ادوارد از روی عشق و ناراحتی کشیده و روی دیوار نمایشگاه نصب شده هستش که این دو زوج رو توی داستان به هم وصل میکنه…☘️