بدترین کتابی که تو زندگیم خوندم. بعد از گوش دادن به گیله مرد و حالا چشمهایش متوجه شدم که بزرگ علوی همچین هم نویسندهی بزرگی نبوده و تنها به خاطر روایتها و بدگوییهایی که از زمان شاه در کتاب هاش داشته اینقدر مورد تجلیل وبزرگنمایی قرار گرفته که حتی بخشهایی از این رمان سخیف (به ظاهر عاشقانه از درد دلهای یک زن فاسق هرجایی و رابطه ش با نقاش مشهوری که همسن پدرش هست) در کتاب تاریخ ادبیات رشتهی انسانی اومده بود و چقدر تعریف و تمجید بی مورد که باعث میشد همیشه دوست داشته باشم این کتاب رو مطالعه کنم. متاسفم واسه تاریخ ادبیات تاریخ معاصر. شرم داشتم از شنیدن بخشهایی که مادر دلسوز و دعاگوی خود رو که سر سجاده نشسته بود امل و خرافاتی مینامید. حیف صدای آرمان سلطان زاده که در این داستان یکنواخت و... مهارتش قابل درک نبود. در کل حیف وقت.
اگر دنبال رمان ایرانی عاشقانه و... میگردین به نظرم رمانهایی مثل پنجره فهیمه رحیمی و دالان بهشت و حتی یاسمین که من در ۱۲ سالگیم مطالعه کرده بودم از این خیلی قوی تر بود.
اگر دنبال رمان ایرانی عاشقانه و... میگردین به نظرم رمانهایی مثل پنجره فهیمه رحیمی و دالان بهشت و حتی یاسمین که من در ۱۲ سالگیم مطالعه کرده بودم از این خیلی قوی تر بود.