مسیرِ تکامل نخستیها و گونههای نیای انسان، نظریهها دربارهی پیدایش انسان هوشمند کنونی، و طرح پرسشهایی دربارهی صفتها و ویژگیهای ریختی و رفتاری انسان – از شکل چشم و مو و چهرهی آدمیان گرفته، تا راه رفتن بر دو پا و پیدا
انسان، پیچیدهترین جانداری است که امروز بر روی زمین زندگی میکند. موجودی که از زوایای گوناگون، میتوان جنبههای زیبا یا زشت سرشت بغرنجش را دید و آن را – همچون ابن سینا – اشرف مخلوقات یا – مانند پاسکال – کرم احمق زمین نامید. آدمی، موجودی چنان لایه لایه و چندسویه است که هر پژوهشگر تازه کاری به محض علاقمند شدن به آن، خود را با هوار انبوهی از دادههای معتبر و به ظاهر بی ربط روبه رو میبیند. هزار توی دانش حجیم و پاره پارهی ما از انسان آن قدر پر شاخه و بغرنج است که سردرگم شدن در آن، سرنوشت معمول ماجراجویانی است که بدان گام مینهند. انسان – مانند هر پدیدهی دیگری – میتواند، در سطوح مشاهداتی گوناگون، با مقیاسهای درشت نمایی متفاوت و با ابزارهای تحلیلی مختلف مورد وارسی قرار گیرد. میتوان با لحنی عملی از ساختار دستگاههای فیزیولوژیک بدن انسان سخن گفت، یا به ابعاد روان شناختیاش پرداخت و بر فرآیندهای ذهنی وی متمرکز شد. میتوان در یک سر طیف دانش رسمی از نظریههای جامعه شناسانه و فلسفی گوناگونی سخن گفت که به ماهیت انسان میپردازند، یا آن که در انتهای دیگر این طیف تنها به ترکیبات شیمیایی و خواص فیزیکی بدن آدمی پرداخت. انسان موضوعی است که میتوان در گسترهای وسیع دربارهاش نظر داد و شواهد مربوط به آن را در شاخههایی گوناگون از علم رسمی صورت بندی کرد. اشاره به این زمینهی وسیع از باورها، پنداشتهها، حدسها و دانستهها در مورد انسان، آماج این کتاب نیست.
انسان، پیچیدهترین جانداری است که امروز بر روی زمین زندگی میکند. موجودی که از زوایای گوناگون، میتوان جنبههای زیبا یا زشت سرشت بغرنجش را دید و آن را – همچون ابن سینا – اشرف مخلوقات یا – مانند پاسکال – کرم احمق زمین نامید. آدمی، موجودی چنان لایه لایه و چندسویه است که هر پژوهشگر تازه کاری به محض علاقمند شدن به آن، خود را با هوار انبوهی از دادههای معتبر و به ظاهر بی ربط روبه رو میبیند. هزار توی دانش حجیم و پاره پارهی ما از انسان آن قدر پر شاخه و بغرنج است که سردرگم شدن در آن، سرنوشت معمول ماجراجویانی است که بدان گام مینهند. انسان – مانند هر پدیدهی دیگری – میتواند، در سطوح مشاهداتی گوناگون، با مقیاسهای درشت نمایی متفاوت و با ابزارهای تحلیلی مختلف مورد وارسی قرار گیرد. میتوان با لحنی عملی از ساختار دستگاههای فیزیولوژیک بدن انسان سخن گفت، یا به ابعاد روان شناختیاش پرداخت و بر فرآیندهای ذهنی وی متمرکز شد. میتوان در یک سر طیف دانش رسمی از نظریههای جامعه شناسانه و فلسفی گوناگونی سخن گفت که به ماهیت انسان میپردازند، یا آن که در انتهای دیگر این طیف تنها به ترکیبات شیمیایی و خواص فیزیکی بدن آدمی پرداخت. انسان موضوعی است که میتوان در گسترهای وسیع دربارهاش نظر داد و شواهد مربوط به آن را در شاخههایی گوناگون از علم رسمی صورت بندی کرد. اشاره به این زمینهی وسیع از باورها، پنداشتهها، حدسها و دانستهها در مورد انسان، آماج این کتاب نیست.