پرداختن بیش از اندازه به مسائل دینی در یک رمان، کار حرفهای و درستی نیست و نویسنده میتونست از منظر انسان دوستانه و فارغ از دین هم مسئلهی برده داری رو بررسی و نقد کنه ولی انگار یک عمدی در این کار داشته و احتمالا با توجه به دورهای که کتاب در اون نوشته شده، به دلیل تاثیر تفکرات دینی در فرهنگ و طرز تفکر مردم راجع به این قضیه، خواسته به همون نسبت، دین رو نقد کنه.
متاسفانه تاثیرات مخرب دین و در واقع تحریفات دینی بر جوامع در همهی دورانها بوده و جالب توجهه که دین مسیحیت هم از این قاعده مستثنی نیست.
غم انگیزترین قسمت ماجرا اونجاست که سواستفادهگران و تحریف کنندگان از دین، حتی بردهها رو طوری تربیت و شستشوی ذهنی میکردن که خود بردهها این بردگی رو میپذیرفتن و سعادت اخروی رو در قربانی شدن و زجرکشیدن به پای ارباب میدونستن و خودخواسته این رنج رو قبول میکردن و گناهی به پای ارباب نمینوشتن.
و حتی خیرخواهترین اربابها که جزو دسته دین داران بودن باز هم بردهها رو یک نژاد پست و طبقه پایین که از قدرت تفکر به اندازهی اربابها بهرهمند نیست و نیاز به آموزش و نجات داره تصور میکردن و حتی اونها رو با لفظ "این موجودات" خطاب میکردن و یا حتی مثل ایوا (به عنوان شخصیت دیندار راستین)، بر اساس کتابِ تحریف شدهی انجیل، بردگی و کار کردن تا سرحد مرگ برای ارباب و احترام به ارباب رو وظیفهی اونها دونسته و خوب بودن یک انسان رو در اطاعت از ارباب میدونستن.
کتاب خیلی خوب تونسته انواع طرز تفکر صحیح و غلط دینی و غیر دینی رو توضیح بده و بین اونها هیچ یک رو انتخاب نکرده. اما با همهی اینها جبهه گیری دین دارانهی نویسنده در همهی کتاب مشهود و گاهی به طرز افراطی مشخص هست که این از ارزش کتاب کم کرده.
متاسفانه تاثیرات مخرب دین و در واقع تحریفات دینی بر جوامع در همهی دورانها بوده و جالب توجهه که دین مسیحیت هم از این قاعده مستثنی نیست.
غم انگیزترین قسمت ماجرا اونجاست که سواستفادهگران و تحریف کنندگان از دین، حتی بردهها رو طوری تربیت و شستشوی ذهنی میکردن که خود بردهها این بردگی رو میپذیرفتن و سعادت اخروی رو در قربانی شدن و زجرکشیدن به پای ارباب میدونستن و خودخواسته این رنج رو قبول میکردن و گناهی به پای ارباب نمینوشتن.
و حتی خیرخواهترین اربابها که جزو دسته دین داران بودن باز هم بردهها رو یک نژاد پست و طبقه پایین که از قدرت تفکر به اندازهی اربابها بهرهمند نیست و نیاز به آموزش و نجات داره تصور میکردن و حتی اونها رو با لفظ "این موجودات" خطاب میکردن و یا حتی مثل ایوا (به عنوان شخصیت دیندار راستین)، بر اساس کتابِ تحریف شدهی انجیل، بردگی و کار کردن تا سرحد مرگ برای ارباب و احترام به ارباب رو وظیفهی اونها دونسته و خوب بودن یک انسان رو در اطاعت از ارباب میدونستن.
کتاب خیلی خوب تونسته انواع طرز تفکر صحیح و غلط دینی و غیر دینی رو توضیح بده و بین اونها هیچ یک رو انتخاب نکرده. اما با همهی اینها جبهه گیری دین دارانهی نویسنده در همهی کتاب مشهود و گاهی به طرز افراطی مشخص هست که این از ارزش کتاب کم کرده.