واقعا در پس این رمان طول و طویل، در داستانی به این مهیجی و خوبی، چ گذشت دو فصل آخرش؟ که آخرش ایمان بیاوریم؟ یا اینکه نویسنده، بنا به عقاید کمونیستی خود سعی داشت که فقط نظر خود را، هر چقدر بی ربط به اصل داستان در آن بگوید؟
داستان تا قبل از مرگ آنا خوب پیش میرفت، ولی کاملا واضح بود ک بعد از اون، نویسنده انگاری مطلب کم آورده است، یا اصلا داستان یادش رفته و حتی انگار نویسنده اصلا عوض شده است، مطلب بطور کل عوض میشود وای کاش که همون با مرگ آنا داستان هم تمام میشد.
داستان تا قبل از مرگ آنا خوب پیش میرفت، ولی کاملا واضح بود ک بعد از اون، نویسنده انگاری مطلب کم آورده است، یا اصلا داستان یادش رفته و حتی انگار نویسنده اصلا عوض شده است، مطلب بطور کل عوض میشود وای کاش که همون با مرگ آنا داستان هم تمام میشد.