ما درروستازندگی میکنیم من دانشجوهستم من دوران کودکیم خیلی توسط مادرم کتک خوردم وتحقیرشدم ومعلم خانم هم دردوران مدرسه نداشتم ودردانشگاه هراستادخانمی روکه به سن مادرم بودمیدیدم توجه طلب ومهرطلب میشدم ووابسطه بودم وقتی این کتاب روخوندم و اتفاقاتی که برای رمی پیش اومدروخوندم وباتصویرذهنی دیدم وفهمیدم که زندگی ادامه داره وبایدمانندرمی یک استاد داشته باشم که همراهیم کنه
تااون آسیبهای روانشناسی که توسط مادرم بهم واردشده خوب بشن چی ازیک روانشناس خانم بهترزندگی مانندیک رودخانه میمونه من یادگرفتن که به خداوند وصل بشم واز مشکلات ودوری نهراسم وآگاه باشم که خدامنومیبینه وحواسش به من هست
تااون آسیبهای روانشناسی که توسط مادرم بهم واردشده خوب بشن چی ازیک روانشناس خانم بهترزندگی مانندیک رودخانه میمونه من یادگرفتن که به خداوند وصل بشم واز مشکلات ودوری نهراسم وآگاه باشم که خدامنومیبینه وحواسش به من هست