نظر AzizQasemi برای کتاب مأمور راه آهن

مأمور راه آهن
AzizQasemi
۱۴۰۱/۰۷/۰۵
41
با وجودی که نویسنده یک نویسنده حرفهای نیست وبه سان یک انسان عادی فقط خاطرات خود را نوشته است، نوشتههای وی دلکش و با جزئیات به سان یک نوشته ادبی توسط یک رمان نویس میماند، چه بسا در جای جای احساسات وی با او گریستم وبه شقاوتی که میتواند از انسان سر بزند گریستم، درد نویسنده ره ودیدگاه خصمانهاش را وقتی که به دنبال انتقام است با گوشت وپوست واستخوانم درک میکنم، چون خود نیز گوشهای از آن را در افغانستان تجربه کرده ام، اما باز احساس میکنم اینکه اتفاقی که برای وی افتاده است چنان بزرگ جلوه کرد که در باره آن کتابها نوشته شد وبه سان یک اتفاق استثنایی ازآن در چندین جای یاد شد، به غربت هزاران کودک و غیر نظامی در افغانستان گریستم که با دردی بزرگتر و اتفاقاتی عظیم تر دست وپنجه نرم کردند وهزاران بار مردند ودر میان خاطره هیچ کس ناپدیدشدند، گویی هرگز در این دنیا نبودهاند ودرد آنها را هیچ کس ندیده ونشنیده است، نویسنده جای جای ذکر میکند که چیزی که بروی گذشته است در تاریخ بدترین شقاوتها بوده است، اما همانطور که خود نیز میگوید، درد هرکس به خودش معلوم است وبه راحتی قابل انعکاس به دیگران نیست، آنچه که برنویسنده گذشته از طرف دولت بریتانیای کبیر به ۲. ۴ میلیون هزاره در افغانستان در ۱۸۹۰ گذشته که چه بسا رنج نویسنده در دوسال خلاص شده ولی رنج انسان هزاره ارزگان هنوز بردوشش است وآنرا به ایران وپاکستان باخود میکشد، وهرجای تکهای برمیدارد وآنرا سنگین ترش میکند، شاید آنچه برمردم افغانستان در زمان حال میگذرد نشاَت گرفته ازآه همان مردم بیچارهای است که در مظلومترین حالت ممکن کشته شدند، آواره شدند و سلاخی شدند ونسل کشی شدندوقربانی جهل واستعمار شدند، بهرحال یادشان گرامی وبه امید پایان درد.
هیچ پاسخی ثبت نشده است.