عالی نمیتونم چی بگم
لحظهای که قرار بود سعید قربانی بشه گفتم نکنه پرستو نبخشه دلم میسوخت. یه لحظه احساس کردم دلم میخواد جای پرستو بودم و میبخشیدم. به هرحال عشق نعمت الهی هستش و نباید ازش سواستفاده کردم. ما آدما همیشه از اطمینان هامون سواستفاده میکنیم با اینکه خودم چندین دفعه عشق رو تجربه کردم ولی حاضر نیستم سواستفاده کنم
بعضی عشقها هوس هستش
عشق و هوس مثل همه منتها با یه تفاوت بزرگ اینکه توی هوس عشقت فقط برای اینکه تنها نباشی.
البته این کتاب یه عیب کوچیکه داشت
نویسنده گفته بود حدود ده سال پیش بالای پرستو مغزش مشکل پیدا میکنه و مادرش فوت میشه اونم توی جنگ، جنگ ۱۰ سال پیش نبوده پس این داستان اشتباه زمانی داشت. و اینکه کاش اون لحظه که پریا رسید و پریا و سعید رو باهم دید کاش از زبان پریا تعریف میشد، شاید دلیل برخورد ماشین پریا با تیر برق خودکشی بوده🤨 ولی خیلی جذاب بود
لحظهای که قرار بود سعید قربانی بشه گفتم نکنه پرستو نبخشه دلم میسوخت. یه لحظه احساس کردم دلم میخواد جای پرستو بودم و میبخشیدم. به هرحال عشق نعمت الهی هستش و نباید ازش سواستفاده کردم. ما آدما همیشه از اطمینان هامون سواستفاده میکنیم با اینکه خودم چندین دفعه عشق رو تجربه کردم ولی حاضر نیستم سواستفاده کنم
بعضی عشقها هوس هستش
عشق و هوس مثل همه منتها با یه تفاوت بزرگ اینکه توی هوس عشقت فقط برای اینکه تنها نباشی.
البته این کتاب یه عیب کوچیکه داشت
نویسنده گفته بود حدود ده سال پیش بالای پرستو مغزش مشکل پیدا میکنه و مادرش فوت میشه اونم توی جنگ، جنگ ۱۰ سال پیش نبوده پس این داستان اشتباه زمانی داشت. و اینکه کاش اون لحظه که پریا رسید و پریا و سعید رو باهم دید کاش از زبان پریا تعریف میشد، شاید دلیل برخورد ماشین پریا با تیر برق خودکشی بوده🤨 ولی خیلی جذاب بود