بنظرم همه چی خیلی سریع اتفاق افتاد
و اینکه باران از یه دختر بی پناه یهویی بره کانادا یکم غافلگیر کنندست و اینکه اصلا ذکر نشده بود که همسر باران کیه و اسمش چیه؟
و چطوری باهم آشنا میشن
در مورد آرمان هم ننوشته بود بعدش مرد یا زنده موند ازدواج کرد یا نه
بنظرم اگه توی این داستان گروه گیتی خلافکار نبودند و آرمان و باران باهم ازدواج میکردند قشنگ تر بود.
و اینکه نویسنده در طول داستان زیادی سعی کرده بود پند و نصیحت بکنه
و همچی خیلی خلاصه شده بود
در کل اگه این اشتباهات رو فاکتور بگیریم خوب بود
و اینکه باران از یه دختر بی پناه یهویی بره کانادا یکم غافلگیر کنندست و اینکه اصلا ذکر نشده بود که همسر باران کیه و اسمش چیه؟
و چطوری باهم آشنا میشن
در مورد آرمان هم ننوشته بود بعدش مرد یا زنده موند ازدواج کرد یا نه
بنظرم اگه توی این داستان گروه گیتی خلافکار نبودند و آرمان و باران باهم ازدواج میکردند قشنگ تر بود.
و اینکه نویسنده در طول داستان زیادی سعی کرده بود پند و نصیحت بکنه
و همچی خیلی خلاصه شده بود
در کل اگه این اشتباهات رو فاکتور بگیریم خوب بود